کلمه جو
صفحه اصلی

قرارنامه


مترادف قرارنامه : پروتکل، عهدنامه، مقاوله نامه

مترادف و متضاد

پروتکل، عهدنامه، مقاولهنامه


فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - عهد نامه ۲ - شرط نامه .

لغت نامه دهخدا

قرارنامه. [ ق َ م َ / م ِ ] ( اِ مرکب ) عهدنامه. || شرطنامه. || نامه ای که در قرار و مدار چیزی نویسند. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

۱. (سیاسی ) عهدنامه.
۲. (حقوق ) قرارداد.


کلمات دیگر: