کلمه جو
صفحه اصلی

قلدر


مترادف قلدر : زورگو، مستبد، قلچماق

متضاد قلدر : دموکرات منش

برابر پارسی : زورگو، گردن کلفت، خودسر

فارسی به انگلیسی

bully, dictatorial, racketeer, strongman, thug, strong-arm, tough guy, one who by using violence imposes his unjustviews on others

tough guy, bully, one who by using violence imposes his unjustviews on others


bully, dictatorial, racketeer, strongman, thug


فارسی به عربی

شرس

مترادف و متضاد

racketeer (اسم)
اخاذ، قلدر، قاچاقچی

bully (اسم)
پهلوان پنبه، گوشت، قلدر، گردن کلفت

زورگو، مستبد ≠ دموکرات‌منش


قلچماق


۱. زورگو، مستبد
۲. قلچماق ≠ دموکراتمنش


فرهنگ فارسی

قولدور: مردپر وروگردن کلفت وخودسر
( صفت ) مرد قوی و زورگو : قلدر ملیونری گفت که آقای فلان جعبه ها دارد و هرجعبه پر از شمش طلاست . ( بهار ۷٠۴ :۱ )

فرهنگ معین

(قُ دُ ) [ تر. ] (ص . ) قوی ، گردن کلفت .

لغت نامه دهخدا

قلدر. [ ق ُ دُ ] ( ترکی ، ص ) خشن و تنومند. گردن کلفت. زورمند. قلچماق. رجوع به قلچماق شود.

فرهنگ عمید

مرد پرزور، گردن کلفت، و خودسر.

واژه نامه بختیاریکا

بُک؛ یُقُر؛ سینه غلیچ

پیشنهاد کاربران

قُلدُر : تحریف قُلدَر یا درنده قل وزنجیر بوده.

زورمند ، پهلوان ، قدر ، نترس ، رک ، بی باک ، قوی چون رضاشاه

قلدر : زورگو ومستبد و خودخواه

قُل در زبان لکی و لری به روده ای که از پشت آدم بیرورن میزند میگویند و دُر یعنی آویزان و دراز . وشخصی که قُل او بیرون زده و دراز و آویزان شده است که معمولا براثر ارتباط جنسی از مقعداین اتفاق میفتد که به مرور زمان باعث پر رو شدن شخص هم میشودو همچنین براثر دردی که میکشد شبیه آدمهای لات و گردن کلفت راه میرود که از دور هم نحوه راه رفتن و تشخیص این آدمها معلوم میباشد که از قدیم میگفتن فلانی قلدره یعنی چیزی واسه از دست دادن نداره.

همان طور که گفته شده کلمه ی ترکی به معنی گردن کلفت و قدرتمند هستش

قلدر در اصل ( کولدور ) فارسی از دو واژه ( کول ؛دور ) ترکیب شده ( کول ) یعنی کتف ؛ شانه و ( دور ) یعنی فاصله ؛ پهنا ورویهم یعنی کسی که ( شانه هایش از هم دور ) و پهن است به بیان امروز چهار شانه که نشانه ستبری جثه و قدرت بدن است

قل یا قول یعنی دست
دور یعنی از فعل دورماق یعنی بلند شدن

قولدور یعنی کسی که دستش بلند بشه بروی کسی : )


کلمات دیگر: