مترادف گوژی : انحنا، خمیدگی، گوژپشتی
گوژی
مترادف گوژی : انحنا، خمیدگی، گوژپشتی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
انحنا، خمیدگی، گوژپشتی
فرهنگ فارسی
۱ - خمیدگی انحنائ : قوس گوژی پشت . ۲ - قوس .
انحنای مقطع ماهیوار از لبۀ حمله تا لبۀ فرار
لغت نامه دهخدا
گوژی. ( حامص ) صفت گوژ. خمیدگی. انحناء. حَدَب. دوتویی :
برحسرت شاخ گل در باغ گوا شد
بیچارگی و زردی و گوژی و نوانیش.
برحسرت شاخ گل در باغ گوا شد
بیچارگی و زردی و گوژی و نوانیش.
ناصرخسرو.
قَوَس ؛ گوژی پشت. ( منتهی الارب ).فرهنگستان زبان و ادب
{camber} [حمل ونقل هوایی] انحنای مقطع ماهیوار از لبۀ حمله تا لبۀ فرار
پیشنهاد کاربران
در زبان کوردی معنای همان زالزالک رو میده
کلمات دیگر: