کلمه جو
صفحه اصلی

کشتیبان


مترادف کشتیبان : ملاح، ناخدا، ناوبان، ناوخدا، ناودار، ناوران

فارسی به انگلیسی

(ship's) captain, pilot of a ship, master, skipper, helmsman


captain, sailor, seaman, captain or pilot of a ship, master

captain, sailor, seaman


مترادف و متضاد

ملاح، ناخدا، ناوبان، ناوخدا، ناودار، ناوران


فرهنگ فارسی

ناخدا، راننده کشتی، ملاح
( اسم ) فرمانده کشتی ناخدا ملاح : چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان ? چه باک از موج بحر آنرا که باشد نوح کشتیبان ? ( گلستان )

(ادبی) ناخدا


جملات نمونه

(سعدی) ...چه باک از موج بحر آنرا که باشد نوح کشتبان؟

... who fears the waves of the sea if Noah is the captain?


کشتیبان را سیاستی دگر آمد

the helmsman decided on a different course of action


فرهنگ معین

(کِ ) (ص مر. اِمر. ) ناخدا، ملاح .

لغت نامه دهخدا

کشتیبان. [ ک َ / ک ِ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) ناخدا.فرمانده کشتی. ملاح. معلم کشتی. ( ناظم الاطباء ). صراری. ( حبیش تفلیسی ) ( مهذب الاسماء ). صاری. عدولی. نوتی.( منتهی الارب ). سَفّان. ( یادداشت مؤلف ) : نخست کشتیبان دست هرثمه بگرفت و بجست و به آب اندر شنا کرد. ( ترجمه طبری بلعمی ). الهم ، شهرکی است [ به دیلمان ] بر کران دریا جای کشتیبانان و جای بازرگانان. ( حدود العالم ). کشتیبانانی که اندررود برک و اندررود خشرت کار کنند از آنجا باشند. ( حدود العالم ).
تو گفتی هریکی زیشان یکی کشتی شدی زان پس
خله ش دوپای و بیلش دست و مرغابیش کشتیبان.
عسجدی.
خواجه گر نوح راست کشتیبان
موج طوفانش محنت افزاید.
خاقانی.
گفت چند بار به کشتی در بودم و کشتیبان نمی شناخت جامه خلق داشتم و مویی دراز و بر حالی بودم که از آن اهل کشتی جمله غافل بودند. ( تذکرة الاولیاء عطار ). یکی در میان ایشان کشتی بانان را گفته بود که من سلطان جلال الدین ام. ( جهانگشای جوینی ).
چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان
چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان.
سعدی.
ای دل ار سیل فنا بنیان هستی برکند
چون ترا نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور.
حافظ.

فرهنگ عمید

ناخدا، رانندۀ کشتی، ملاح.

دانشنامه عمومی

کشتیبان، با نام محلی ترکیگمی چی (به معنی ناخدا) که با توجه به مصوبه فرهنگستان زبان فارسی در راستای سیاست تغییر اسامی بومی به فارسی به نام کشتیبان تغییر یافته است، روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه و در شهرستان ارومیه استان آذربایجان غربی ایران.
این روستا در دهستان بکشلوچای قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۹۹۲ نفر (۳۱۲ خانوار)بوده است.

پیشنهاد کاربران

در شعر حافظ به معنی
راهنما

ملاح

ناخدا ، راموز ، نوتی

ناخدا

کاپیتان

ناخدا، ملاح


کلمات دیگر: