( اسم ) مخالف : چنانکه اندر هندسه گویند که هر مقداری مشارک دیگر مقدار مجانس خود بود یا مباین .
لغت نامه دهخدا
مباین. [ م ُ ی ِ ] ( ع ص ) ناسازوار. مخالف. ناسازگار. که بینونت دارد. جدا. ج ، مباینات. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : چنانکه اندرهندسه گویند که هر مقداری مشارک دیگر مقدار مجانس خود بود یا مباین. ( دانشنامه ). و رجوع به مباینه و مباینت و متباین شود.