کلمه جو
صفحه اصلی

مباینت


مترادف مباینت : اختلاف، تباین، تفاوت، تمایز، مغایرت ، دشمنی، خصومت، تضاد، ضدیت، مخالف بودن، اختلاف داشتن

متضاد مباینت : تماثل

فارسی به انگلیسی

contrast, difference, separation

contrast, separation


مترادف و متضاد

اختلاف، تباین، تفاوت، تمایز، مغایرت ≠ تماثل


۱. اختلاف، تباین، تفاوت، تمایز، مغایرت ≠ تماثل
۲. دشمنی، خصومت
۳. تضاد، ضدیت
۴. مخالف بودن، اختلاف داشتن


فرهنگ فارسی

ازیکدیگرجداشدن، باهم خالف بودن
(مصدر ) از یکدیگر جدا شدن با هم مخالف بودن جمع : مباینات .

لغت نامه دهخدا

مباینت. [ م ُ ی َ ن َ ] ( ع اِمص ) ( از «مباینة» عربی ) ناسازواری. ناسازگاری. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مأخوذ ازتازی ، جدائی و دوری و تفاوت وبینونت. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به ماده بعد شود.

مباینة. [ م ُ ی َ ن َ ] ( ع مص ) از یکدیگر جدا شدن. ( غیاث ) ( از آنندراج ) ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). بینونت. جدا شدن. ابانت. تباین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). جدا شدن از چیزی. ( ناظم الاطباء ). || ( ع اِ ) نزد محاسبان و مهندسان دوعدد صحیح که مضرب مشترک آنان یک باشد مانند 7 و 9 که این دو را متباینان گویند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || ( اصطلاح منطقی ) آن است که هر یک از دو مفهوم آنچه مفهوم دیگر بر آن صادق است صدق نکند. مانند مفهوم انسان و سنگ که مفهوم انسان بر هیچ چیز از سنگ صادق نیست و این را مباینة کلی گویند و اگر یکی صدق کند و دیگری صدق نکند مباینة جزیی است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به تباین و متباین شود.

مباینت . [ م ُ ی َ ن َ ] (ع اِمص ) (از «مباینة» عربی ) ناسازواری . ناسازگاری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ ازتازی ، جدائی و دوری و تفاوت وبینونت . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.


فرهنگ عمید

۱. جدایی.
۲. تضاد.
۳. دشمنی، خصومت.
۴. تفاوت.

پیشنهاد کاربران

سوسن گوش
کنایه از عدم سازگاری و موافقت باشد مطلقا همچون آب و آتش


کلمات دیگر: