[ویکی الکتاب] معنی
قَائِلٌ: گوینده ای
معنی
أُشْرِکَ: که شریک قائل شوم
معنی
نُّشْرِکَ: که شریک قائل شویم
معنی
شُرَکَاؤُهُمْ: شریکان آنها (شریکانی که آنها برای خداوند قائل شدند)
معنی
مُشْرِکٌ: آنکه (برای خدای تعالی) شریک قائل است - مشرک
معنی
شُرَکَاءَکُمُ: شریکانتان (شریکانی که شما برای خداوند قائل شدید)
معنی
شُرَکَاؤُنَا: شریکان ما (شریکانی که ما برای خداوند قائل شدیم)
معنی
مُشْرِکَةً: زنیکه (برای خدای تعالی) شریک قائل است - زن مشرک
معنی
فَصِیلَتِهِ: قبیله و قومش (وقتی از یک قبیله که همه در جد بزرگ مشترکند ، یک تیره جدا شود ، و جدی اختصاصی و جداگانه برای خود قائل شود ، آن تیره را فصیله از آن قبیله میگویند و بعضی دیگر گفتهاند : فصیله به معنای عشیره نزدیکی است که از یک قبیله جدا شده باشد ، نظیر پدر...
معنی
لَا تَرْجُونَ: امید ندارید - قائل نیستید - اعتقاد ندارید (کلمه رجاء در مقابل خوف است ، که اولی به معنای امید ، و مظنه رسیدن به چیزی است که باعث مسرت است ، و دومی مظنه رسیدن به چیزی است که مایه اندوه باشد ، و منظور از کلمه رجاء درآیه شریفه ی "مَّا لَکُمْ لَا تَرْجُو...
ریشه کلمه:
قول (۱۷۲۲ بار)