کلمه جو
صفحه اصلی

دانا هاراوی

دانشنامه عمومی

دانا جی هاراوی (به انگلیسی Donna j Harraway) (متولد سپتامبر ۶، ۱۹۴۴) استاد برجسته بازنشسته با حفظ کرسی دانشکده مطالعات هشیاری و دانشکده مطالعات فمینیستی در دانشگاه کالیفرنیا در سانتا کروز، ایالات متحده است. هاراوی محققی برجسته در زمینه مطالعات فناوری و علم است که در اوایل 1990s به عنوان یک "فمینیست و با کمی اغماض پسانوگرا طبقه بندی می شد. و نویسنده کتاب ها و مقالات متعددی است که در آن سوالات پیرامون علم و فمینیسم را در کنار یکدیگر قرار می دهد. مثلاً "بیانیه سایبورگ: علم و فناوری و فمینیسم سوسیالیستی در اواخر قرن بیستم" (۱۹۸۵) و "دانش های موقعیتی: سؤال از علم در فمینیسم و ترجیح دیدگاه ناقص " (1988).هاراوی مطالعات زنان و تاریخ علم را در دانشگاه هاوایی و دانشگاه جانز هاپکینز آموخته است. آثار هاراوی به مطالعه روابط انسان و حیوان و انسان و ماشین کمک می کند. آثار او در زمینه نخستی شناسی، فلسفه و زیست شناسی رشد بحث های متعددی برانگیخته است.هاراوی از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ با نظریه پرداز فمینیستی لین رندولف وارد یکسری مبادلات همکارانه شد. کار آن ها روی ایده هایی خاص که فمینیسم را به علوم فناوری(Technoscience)، آگاهی سیاسی و دیگر مسائل اجتماعی مرتبط می ساخت دیدگاه ها و روایت های کتاب هاراوی با عنوان هوشمندی متواضعانه(Modest_Witness) را شکل داد. بخاطر این کتاب وی در سال ۱۹۹۹ جایزه لودویک فلک جامعه مطالعات اجتماعی علم را کسب کرد. در سپتامبر سال ۲۰۰۰ هاراوی بالاترین جایزه جامعه مطالعات اجتماعی علوم با عنوان جی دی برنل را به خاطر "مشارکت های برجسته " در حیطه مطالعاتی کسب کرد.
مادر او که متأثر از خانواده ای شدیداً کاتولیک ایرلندی بود هنگامی که او ۱۶ ساله بود از دنیا رفت. هاراوی دوره دبیرستان را در دبیرستان تابعه آکادمی سنت مری در روستای چری هیلز کلرادو طی کرد. هاراوی در سه رشته جانورشناسی، فلسفه و ادبیات در کالج کلرادو فارق التحصیل شد. پس از کالج به پاریس نقل مکان کرد و مطالعه فلسفه تکاملی و الهیات در بنیاد تیلارد دو شاردن (Teilhard de Chardin) را با بورس تحصیلی فولبرایت دنبال کرد. در سال ۱۹۷۰ او دکترای خود در زیست شناسی دانشگاه ییل را به پایان رساند. رساله او در مورد استفاده از استعاره در شکل دادن به آزمایش های تجربی زیست شناسی با عنوان «جستجو برای سازماندهی روابط: یک پارادایم آندام وار در زیست شناسی رشد قرن بیستم» بود. این رساله بعداً در قالب یک کتاب تحت عنوان کریستال ها، بافت ها و میدان ها: استعاره اندام واره در زیست شناسی تکاملی قرن بیستم منتشر شده است. هاراوی دریافت کننده چندین بورسیه است، خود او هم این موضوع را باطنز پذیرفته است: (اشاره به جنگ سرد و هژمونی پس از جنگ آمریکا): «... افرادی مثل من در تلاشهای علمی ملی تبدیل به منابع ملی شدند؛ بنابراین پول کافی وجود داشت تا حتی مغز دختران کاتولیک ایرلندی نیز آموزش داده شود.»
" بیانیه سایبورگ "هاراوی در سال ۱۹۸۵ مقاله "بیانیه سایبورگ: علم و فناوری و فمینیسم سوسیالیستی در دهه 1980s" را در مجله سوسیالیست رویو(Socialist Review) منتشر ساخت. اگر چه بسیاری از کارهای متاخر هاراوی روی موضوع تعصب مردانه در فرهنگ علمی تأکید داشت، او در شکل گیری روایت های فمینیستی قرن بیستم نیز نقش مهمی داشت. هاروی این بیانیه را پاسخی به افزایش محافظه کاری در طول دهه ۱۹۸۰ در ایالات متحده می دانست، برای اینکه فمینیست ها جایگاه واقعی در جهان داشته باشند باید لاجرم واقع شدگی خودشان درون چیزی که او "انفورماتیک سلطه" می نامد بپذیرند زنان، دیگر در خارج در یک سلسله مراتب تبعیض دوگانه قرار ندارند بلکه عمیقاً آغشته، مورد سوء استفاده و در تعارض با هژمونی شبکه ای قرار دارند و باید سیاست خودشان را بر این اساس تنظیم کنند.طبق "بیانیه سایبورگ" هاراوی، "هیچ چیز پیرامون زنانگی وجود ندارد که به طور طبیعی زنان را در یک رده واحد به هم متصل کند. حتی چیزی به اسم 'وجود' زنانه هم وجود ندارد. وجود زنانه خود رده ای برساختی است که در گفتمان های علمی جنسی و دیگر کردارهای اجتماعی برساخته می شود.". سایبورگ نیازمند یک هویت ذات باورانه و پایدار نیست و فمینیست ها باید ائتلاف خودشان را بر اساس "میل و کشش affinity)" به جای هویت شگل بدهند. برای اینکه بحثش را مستدل کند او عبارت "زنان رنگین پوست" را تحلیل می کند و پیشنهاد می دهد که زنان رنگین پوست نمونه ای از سیاست ورزی مبتنی بر کشش است. با استفاده از اصطلاح ابداعی توسط نظریه پردازی با نام چلا سندول(Chela Sandoval) هاروی می نویسد که "هشیاری مقابله ای(oppositional consciousness)با سیاست سایبورگ قابل مقایسه است، چرا که نه بر هویت که بر چگونگی پدید آمدن میل و کشش به واسطه غیریت(otherness)، تفاوت و خاص بودن تأکید دارد"."سایبورگ فمینیسم"در مقاله بروز شده اش با عنوان" بیانیه سایبروگ: علم، فناوری و مطالعات فمینیستی در اواخر قرن بیستم" که در کتابش با عنوان میمون ها، سایبروگ ها و زنان: بازآفرینی طبیعت(۱۹۹۱) چاپ شد هاروی با اشاره به جوش خوردن ماشین ها و ارگانیسم در تشکیل سایبروگ ها از استعاره سایبروگ برای تبیین اینکه تناقض های بنیادی نظریه فمینیسم باید به جای رفع شدن ترکیب شوند استفاده می کند. بیانیه سایبورگ هاراوی از لحظه انتشارش حیطه های نظریه نقدی، مطالعات علم، مطالعات فمینیستی را متأثر ساخته است. بیانیه سایبورگ یک نقد فمینیستی مهم از سرمایه داری نیز محسوب می شود."دانش های واقع شده""دانش های واقع شده: سؤال از علم در فمینیسم و ترجیح جزئی نگری"چشم انداز هاراوی برای علم فمینیستی را ترسیم می کند. مقاله به عنوان نقدی بر کتاب ساندرا هاردینگ' با عنوان " سؤال از علم در فمینیسم (۱۹۸۶) و پاسخی به مفهوم "علم جانشین " هاردینگ نگاشته شده است. هاراوی مداخله فمینیستی در سنن مردانه شده بیان علمی و مفهوم عینیت را مورد نقد قرار می دهد. مقاله هاراوی انتقادش به نقد فمینیستی سنتی را در استعاره قطبی سازی بیان می کند. در یک قطب کسانی هستند که ادعا می کنند که علوم کردارهایی بیانی هستند و "علم یک متن چالش برانگیز و حیطه قدرت است". در قطب دیگر کسانی هستند که به نسخه فمینیستی عینیت علاقه مندند، موضعی که هاراوی آن را با عنوان "تجربه گرایی فمینیستی"توصیف می کند.چشم انداز پستاندارانکارهای هاراوی در تاریخ علم و زیست شناسی نیز ریشه دارد. در کتاب " چشم انداز پستانداران: جنسیت، نژاد و طبیعت در جهان علم مدرن (۱۹۹۰)" او بر استعاره ها و روایاتی هدایتگر علم نخستی شناسی تمرکز می کند. او ادعا می کند که این تمایل وجود دارد که داستانهای پیرامون "رقابت و رابطه جنسی، باروری رقابتی میان نرهای مهاجم و ماده های پذیرنده تدام نسل بعضی گونه ها را تسهیل و برخی را مشکل می سازد" مردانه روایت شود. او معتقد است که نخستی شناسان زن بر مشاهدات دیگری تمرکز خواهند داشت که نیازمند ارتباطات و فعالیت های بقای اولیه بیشتر باشد و دیدگاهی متفاوت به منشأ علم و فرهنگ خواهد داشت او در استدلالش بر نمونه هایی از روایات و ایدئولوژی های جنسیت، رقابت و کلاس تکیه دارد، هاراوی اساسی ترین برساخت های داستان های علم پیرامون طبیعت انسان را بر اساس مطالعه نخستی سانان زیرسوال می برد. در چشم انداز پستانداران می نویسد:"همواره امید داشتم که تمرکز غیرمستقیم و گاهی اوقات معکوس، بازنگری در روایت های غربی پایا پیرامون تمایز به ویژه تفاوت های جنسی و نژادی را تسهیل کند. تصور شرایط مرزی در زمینه تولید مثل به خصوص در مورد بقا و شرایط مرزی در مورد تولید مثل و بقا موجب ترسیم منشاء و پایان تاریخ به صورتی که در سنت غربی این نوع پیچیده بیان شده، می شود".
هدف هاراوی برای علم این است که «محدودیت ها و امکان ناپذیری 'عینیت' خود را بپذیرد و برخی از بازنگری های پیشنهادی توسط نخستی شناسان فمینیست را مدنظر قرار بدهد». هاراوی جایگزینی به دیدگاه های ایدئولوژی های پذیرفته شده عرضه می کند که نحوه خلق داستان های علمی پیرامون ماهیت انسان را شکل می دهند. هاراوی فمینیستها را به مشارکت بیشتر در جهان علوم فناوری و کسب اعتبار در آن زمینه تشویق می کند. در یک مطلب منتشره در سال ۱۹۹۷، او اظهار داشت:من از فمینیستها می خواهم در فرایندهای جهان سازی علمی فنی به صورتی مستحکمتر مشارکت کنند. همچنین از فمینیست ها-کنشگران، تولیدکننده های فرهنگی، دانشمندان، مهندسان و محققان (همه رده های متداخل)- می خواهم که به رغم نادیده گرفته شدن فمینیسم در مطالعات و کردارهای علوم فناوری جریان عمده، به خاطر تنظیم و مشارکت مان در زمینه علوم فناوری شناخته شویم.


کلمات دیگر: