کلمه جو
صفحه اصلی

شفلقه

فرهنگ فارسی

نوعی از بازی که از پس کسی دست بر سرین آن زده وی را بر زمین زنند .

لغت نامه دهخدا

( شفلقة ) شفلقة. [ ش َف َل ْ ل َ ق َ ] ( ع اِ ) نوعی از بازی که از پس کسی دست بر سرین آن زده وی را بر زمین زنند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ): مساتاة؛ با همدیگر به بازی شفلقة بازی کردن. ( منتهی الارب ).

شفلقة. [ ش َف َل ْ ل َ ق َ ] (ع اِ) نوعی از بازی که از پس کسی دست بر سرین آن زده وی را بر زمین زنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): مساتاة؛ با همدیگر به بازی شفلقة بازی کردن . (منتهی الارب ).



کلمات دیگر: