کلمه جو
صفحه اصلی

فلجان

فرهنگ فارسی

سواقی الزرع . درختی است نبیه : شاخ درخت فلجان . یا پوست گورخر .

لغت نامه دهخدا

فلجان. [ ف َ ] ( ع اِ )سواقی الزرع. ( تاج العروس ). درختی است : نبیة؛ شاخ درخت فلجان. ( از منتهی الارب ). || پوست گورخر. ( یادداشت مؤلف از ابن الندیم ). و الروم یکتب فی الحریر الابیض و الرق و غیره ، و فی الطومار المصری و فی الفلجان ، و هو جلود الحمیر الوحشیة. ( ابن الندیم ).

دانشنامه عمومی

فلجان، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان خرم بید در استان فارس ایران است.
این روستا در دهستان خرمی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹ نفر (۴خانوار) بوده است.


کلمات دیگر: