محمد بن عبدالملک اسدی صاحب روایات و ماثر و اخبار بنی اسد بود و به زمان منصور و پس از او زیست .
فقعسی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فقعسی . [ف َ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به فقعس جد جاهلی بنی اسد.
فقعسی. [ف َ ع َ ] ( ص نسبی ) منسوب به فقعس جد جاهلی بنی اسد.
فقعسی. [ ف َ ع َ ] ( اِخ ) محمدبن عبدالملک اسدی. صاحب روایات و مآثر و اخبار بنی اسد بود و به زمان منصور و پس از او زیست و علمای انساب مآثر بنی اسد را از وی آموختند. فضل بن ربیع را مدح کرده و کتابی درباره بنی اسد پرداخته است. ( از فهرست ابن الندیم ).
فقعسی. [ ف َ ع َ ] ( اِخ ) محمدبن عبدالملک اسدی. صاحب روایات و مآثر و اخبار بنی اسد بود و به زمان منصور و پس از او زیست و علمای انساب مآثر بنی اسد را از وی آموختند. فضل بن ربیع را مدح کرده و کتابی درباره بنی اسد پرداخته است. ( از فهرست ابن الندیم ).
فقعسی . [ ف َ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالملک اسدی . صاحب روایات و مآثر و اخبار بنی اسد بود و به زمان منصور و پس از او زیست و علمای انساب مآثر بنی اسد را از وی آموختند. فضل بن ربیع را مدح کرده و کتابی درباره ٔ بنی اسد پرداخته است . (از فهرست ابن الندیم ).
کلمات دیگر: