کلمه جو
صفحه اصلی

شفقت کردن

فرهنگ فارسی

مهربانی کردن مهر ورزیدن

لغت نامه دهخدا

شفقت کردن. [ ش َ ف َ ق َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مهربانی کردن. مهر ورزیدن. مهربانی نمودن : بر مجرمان و ظالمان شفقت کردم. ( گلستان ).
به دل بر او شفقت کن ولی مروبه سرش.
( گلستان ).


کلمات دیگر: