کلمه جو
صفحه اصلی

شخب

فرهنگ فارسی

دوشیدن شیر یا بریدن شاهرگ و جاری شدن خون از آن .

لغت نامه دهخدا

شخب. [ ش َ / ش ُ ] ( ع اِ ) آنچه به یک کشیدن پستان فرود آید از شیر وقت دوشیدن. ( منتهی الارب ). آنچه از شیر هنگام دوشیدن چون ریسمانی بلند ماند و این کلمه فُعل به معنی مفعول باشد چون خبز و قوت. ( از اساس البلاغه ). || در مثل است : شخب فی الاناء و شخب فی الارض ؛ یعنی خطا میکند و گاهی صواب. ( منتهی الارب ).

شخب. [ ش َ ] ( ع اِ ) خون. ( منتهی الارب ).

شخب. [ ش َ ] ( ع مص ) دوشیدن شیر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || جاری شدن شیر و جز آن. ( از اقرب الموارد ). رفتن شیر از پستان. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ). || بریدن شاهرگ و جاری شدن خون از آن. ( از اقرب الموارد ). رفتن خون از جراحت. ( تاج المصادر بیهقی ) ( المصادر زوزنی ).

شخب . [ ش َ ] (ع اِ) خون . (منتهی الارب ).


شخب . [ ش َ ] (ع مص ) دوشیدن شیر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || جاری شدن شیر و جز آن . (از اقرب الموارد). رفتن شیر از پستان . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). || بریدن شاهرگ و جاری شدن خون از آن . (از اقرب الموارد). رفتن خون از جراحت . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).


شخب . [ ش َ / ش ُ ] (ع اِ) آنچه به یک کشیدن پستان فرود آید از شیر وقت دوشیدن . (منتهی الارب ). آنچه از شیر هنگام دوشیدن چون ریسمانی بلند ماند و این کلمه فُعل به معنی مفعول باشد چون خبز و قوت . (از اساس البلاغه ). || در مثل است : شخب فی الاناء و شخب فی الارض ؛ یعنی خطا میکند و گاهی صواب . (منتهی الارب ).


دانشنامه عمومی

شخب (یمن). شخب به عربی ( الشخب ) روستای بزرگی از توابع استان مَحویت در کشور یمن و در شبه جزیره عربستان واقع می باشد.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ پنجم، وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت این دهستان در حدود ۲۱۸۷ نفر می باشد. ساکنان این دهستان از اهل سنت از شاخه شافعی، و از اهل شیعه زیدی هستند.


کلمات دیگر: