پایین رفتن . فرو رفتن
فرود شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فرودشدن. [ ف ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) پایین رفتن. فرورفتن. فروشدن :
اگر حلوای تر شد نام شیرین
نخواهد شد فرود از کام شیرین.
اگر حلوای تر شد نام شیرین
نخواهد شد فرود از کام شیرین.
نظامی.
رجوع به فروشدن شود.کلمات دیگر: