سخن چینی کردن عیب جویی کردن .
غماز شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غماز شدن. [ غ َم ْ ما ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) سخن چینی کردن. سخن چین شدن. عیبجویی کردن و طعنه زدن. رجوع به غماز شود :
مشو غماز کس نزدیک شاهان
بترس آخر ز آه بیگناهان.
وگر نه عاشق و معشوق رازدارانند.
مشو غماز کس نزدیک شاهان
بترس آخر ز آه بیگناهان.
ناصرخسرو.
ترا صبا و مرا آب دیده شد غمازوگر نه عاشق و معشوق رازدارانند.
حافظ.
کلمات دیگر: