مترادف منقول : جابه جاکردنی، انتقال پذیر، قابل حمل ، بازگو، روایت، نقل، نقل شده، روایت شده، مروی، نقلی
متضاد منقول : غیرمنقول، عقلی، معقول
برابر پارسی : جابجا شده، بازگفته، برگرفته
movable, narated, quoted, traditional
جابهجاکردنی، انتقالپذیر، قابلحمل ≠ غیرمنقول
۱. جابهجاکردنی، انتقالپذیر، قابلحمل ≠ غیرمنقول
۲. بازگو، روایت، نقل
۳. نقلشده، روایتشده، مروی
۴. نقلی ≠ عقلی، معقول