مترادف منفک شدن : جداشدن، سوا شدن، منتزع شدن، منشعب گشتن
منفک شدن
مترادف منفک شدن : جداشدن، سوا شدن، منتزع شدن، منشعب گشتن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
جداشدن، سوا شدن، منتزع شدن، منشعب گشتن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - جدا شدن . ۲ - ناشی شدن منشعب گردیدن : [ و بدین سبب اجزائ رجز از جزو دوم هزج منفک می شود ... ] ( المعجم . مد . چا .۵۲:۱ )
کلمات دیگر: