کلمه جو
صفحه اصلی

زن گرفتن

فارسی به انگلیسی

marry, wed, wive

marry, wed


فرهنگ فارسی

( مصدر ) زنی را به عقد ازدواج در آوردن زناشویی کردن .

لغت نامه دهخدا

زن گرفتن. [ زَ گ ِ رِ ت َ ] ( مص مرکب ) زن کردن. ازدواج. تأهل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). زنی را به عقد ازدواج درآوردن. زناشویی کردن. ( فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زن و دیگر ترکیبهای آن شود.

جدول کلمات

تاهل

پیشنهاد کاربران

زن گرفتن ازدواج کردن

دقت کردید زن رو میگیرن ولی شوهر نمیگیرن. قشنگ یک عبارت مردسالای هست! انگار مرد باید بره زن رو بگیره

زن گرفتن. . . زن رو به همسری گرفتن
شوهر کردن. . . با انتخاب یک شوهر تا با ان زندگی کردن


کلمات دیگر: