بی دیانتی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
ناپاکی، نا درستی، ناراستی، بی دیانتی
فرهنگ فارسی
بی دینی ٠ نادرستی ٠
لغت نامه دهخدا
بی دیانتی. [ ن َ ] ( حامص مرکب ) بیدینی. نادرستی : شاه مثال داد کنیزک را که جریمت و تهمت بشاهزاده اضافت کرده بود و بجنایت و بیدیانتی منسوب گردانیده فضیحت و رسوای خلق گردانند. ( سندبادنامه ص 322 ).
کلمات دیگر: