کلمه جو
صفحه اصلی

مقرراتی

فارسی به انگلیسی

rigid, disciplined, adhering to hard and fast rules, advocating red - tapism

adhering to hard and fast rules, advocating red - tapism


rigid


فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به مقررات ۲ - کسی که بقوانین و مقررات پابند است : [ آدمی مقرراتی است . ]

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (ص مر. ) کسی که به اجرای مقررات سخت پایبند است .

لغت نامه دهخدا

مقرراتی. [ م ُ ق َرْ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به مقررات. رجوع به مقررات شود. || کسی که به رعایت دقیق مقررات و قوانین پای بند است. آنکه سخت پای بند اجرای کامل مقررات و قوانین است ، و این در ادارات ایران به کارمندانی اطلاق شود که در اجرای قوانین و روش های تعیین شده کمترین انحرافی را روا نمیدارند و از هرگونه انعطافی خودداری می کنند.


کلمات دیگر: