(مُ کَ دِ ) (اِ. ) ۱ - محل اجتماع مغان . ۲ - آتشکده .
مغکده
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
مغکده. [ م ُ ک َ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) خانه آتش پرستان را گفته اند. ( برهان ). مکان آتش پرستان. ( آنندراج ). آتشکده. ( ناظم الاطباء ) :
در مغکده گر دفتر مدح توبخواند
بیزار شود هیربد از زند و ز پازند.
کرد لابه که ز من مگذر و مگذار مرا.
اندر این مغکده چو ابله و مست
پای بازی گرفته ای بر دست.
در مغکده گر دفتر مدح توبخواند
بیزار شود هیربد از زند و ز پازند.
امیرمعزی ( از آنندراج ).
مغکده دید که من ردشده کعبه شدم کرد لابه که ز من مگذر و مگذار مرا.
خاقانی.
|| میخانه و شرابخانه را گویند. ( برهان ). میکده. ( ناظم الاطباء ). || در بیت زیر ظاهراً کنایه از دنیاست : اندر این مغکده چو ابله و مست
پای بازی گرفته ای بر دست.
سنائی ( حدیقة الحقیقة ص 362 ).
و رجوع به معنی دوم مغ سرا شود.فرهنگ عمید
جایگاه مغان، محل اجتماع مغان.
کلمات دیگر: