کلمه جو
صفحه اصلی

طباطبائی

فارسی به انگلیسی

descended from the prophet on both sides

descended from the Prophet on both sides


فرهنگ فارسی

(سید ) محمد آیه الله یکی از دو پیشوای روحانی مشروطیت (و. ۱۲۵۷ ه.ق.-ف. ۱۲۹۹ ه.ش . ). وی و سید عبدالله بهبهانی بمخالفت علنی با استبداد پرداختند و چون عین الدوله صدراعظم آزادیخواهان را سخت تخت فشار قرار داد و علائ الدوله حاکم تهران چند تن از بازرگانان را بچوب بست روحانیان بزعامت دو تن مذکوردرشوال ۱۳۲۳ه. ق . بحضرت عبدالعظیم پناهنده شدند و مقدمات انقلاب را فراهم کردند . طباطبائی فقیهی زبردست و باصول حکمت اسلامی آشنا بود. فرزند وی سید محمد صادق طباطبائی از رجال دوره مشروطیت ( ف. دی ماه ۱۳۴٠ ه.ش . ). وی مکرر بوکالت مجلس شورای انتخاب شد و دهمین رئیس مجلس شواری ملی ایران است که در دوره چهاردهم ریاست داشت .
سید مهدی فرزند سید علی صاحب ریاض المسائل و برادر کهتر سید مجاهد از علمای اواسط قرن سیزدهم هجری و استاد شیخ مرتضی انصاری بوده است . اوراست : حجیه ظواهر الکتاب .

۱ - منسوب به طباطبا . ۲ - سیدی که نسبش به امام حسن رسد .

فرهنگ معین

(طَ طَ ) [ ع - فا. ] (ص . ) ویژگی آن که پدر و مادرش هر دو سید باشند.

لغت نامه دهخدا

طباطبائی. [ طَ طَ ] ( اِخ ) ابراهیم از فحول شعرای عراق. تولدش در سال 1248 در نجف و وفاتش نیز در سال 1319 هَ. ق. در همان جا بوده است. او رافطرتاً میل به ادب بود، و از این رو از آغاز جوانی در پی تحصیل فنون ادب عمری صرف کرد و طولی نکشید که در شعر عربی صرف به سبک و طریقه مخصوص خویش شهرت یافت. دیوان اشعار او در سال 1332 هَ. ق. در شهر صیدابطبع رسیده است. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1226 ).

طباطبائی. [ طَ طَ ] ( اِخ ) امیر فیض اﷲ فرزند غیاث الدین محمد طباطبائی قهپائی. از علمای امامیه قرن یازدهم هجری. وی از شاگردان مقدس اردبیلی ( متوفی بسال 993هَ.ق. ) بوده و از مشایخ ملا محمدتقی مجلسی ( متوفی بسال 1070 هَ. ق. ) بشمار میرفته است. او راست : حاشیه ای بر مبحث الهیات شرح تجرید. و چنانکه از «خاتمه مستدرک الوسائل » مستفاد می شود، وی از سیدحسین بن حیدربن قمر الکرکی اجازه داشته است. ( از الذریعه ج 6 ص 115 ).

طباطبائی. [ طَ طَ ] ( اِخ ) علی بن محمد. صاحب شرح کبیر موسوم به ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل در فقه امامیه. این کتاب در دو جلد با مختصرالنافع ابی قاسم حلی در تهران بطبع رسیده است. ( معجم المطبوعات ج 2 ستون 1226 ). در روضات الجنات آمده : النور الجلی. و الحبر الملی. و المجتهد الاصولی مولانا الاَّقامیر سیدعلی ابن السید محمدعلی ابن السید ابی المعالی الکبیر الطباطبائی النسب الاصفهانی المحتد الکاظمی المولد الحائری المنشاء و المقام اعلی اﷲ مقامه فی دارالسلام. صاحب منتهی المقال بعد از ترجمه و توصیف او به امثال این کلمات گفته است که هو السید الاستاد و الرکن العماد ابن اخت استادنا العلامة، یعنی به المروج البهبهانی اعلی اﷲ فی الدارین مقامه و صهره علی بنته نزد علامه بهبهانی شاگردی کرده و در کنار او پرورش و نشو و نما یافته و ذلک فضل اﷲ یؤتیه من یشاء دام مجده و کبت ضده ، مردی ثقة و دانشمند و بسیار نام آور و فقیهی فاضل و بزرگوار و جلیل القدر و یگانه روزگار و نیکخوی و سخت بردبار بود. دیرگاهی در مجلس درس او حضور یافتم و روزگاری طفیلی شاگردان او بودم :
فان قال لم یترک مقالا لقائل
و ان صال لم یدع نصالا لصائل
او را مد فی بقائه مصنفات فائقة و مؤلفات رائقه است. از آنجمله است : شرح بر مفاتیح که کتاب الصلوة آن از مسوده به مبیضه نقل شده و مورد استفاده است و آن مجلدی بزرگ است و جمیع اقوال فقها را در آن گرد آورده است. دیگر شرح بر نافع است که آن را ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل نام نهاده است. این کتاب در نهایت جودت تألیف گردیده و پیش از آن کتابی بدین تمامیت تألیف نشده است. مؤلف آنچه از دلائل و اقوال در دسترس خود داشته در آن شرح گرد آورده ، بنحوی که این منظور برای دیگران دشوار بلکه محال بوده است.دیگر از تألیفات او رساله ای است در تثلیث تسبیحات اربع در دو رکعت اخیر نمازهای چهار رکعتی و کیفیت ترتیب نماز میت که برخی از اجلای نجف از هر دو مسئله ازاستاد پرسش کرده بودند و او دام ظله در این رساله به جواب مبادرت ورزیده است. یک نسخه از این رساله که بخط شریف مؤلف نبشته شده در کتابخانه من موجود است ، دیگر رساله ای است مختصر در اصول پنجگانه شریعت اسلام که آن نیز نیکو رساله ای است. دیگر رساله ای فی الاجماع و الاستصحاب. دیگر دومین شرح بر مختصرالنافع است که ریاض المسائل را مختصر کرده و شرحی بس نیکو و دقیق است. در عبادات مسلک احتیاط پیموده تا نفع آن عام وخاص و مبتدی و منتهی و فقیه و مُقلد را در زمان حیات و پس از وفات مؤلف یکسان باشد. دیگر رسالةٌ فی تحقیق حجیة مفهوم الموافقة. دیگر رسالةٌ فی جواز الاکتفاء بضربة واحدة فی التیمم مطلقا. دیگر رسالةٌ فی اختصاص الخطاب الشفاهی بالحاضر فی مجلس الخطاب کما هو عندالشیعة. دیگر رسالةٌ فی تحقیق ان منجزات المریض تحسب من الثلث ام من اصل الترکة. دیگر رسالةٌ فی تحقیق حکم الاستظهار للحائض اذا تجاوز دمها عن العشرة. دیگررساله اصول پنجگانه شریعت اسلام که بفارسی تألیف فرموده و بعربی نقل و ترجمه کرده. دیگر رسالةٌ فی بیان ان الکفار مکلفون بالفروع عند الشیعه بل و غیرهم الا الحنفیة. دیگر رسالةٌ فی اصالة برائة ذمةالزوج عن المهر. و ان علی الزوجة اثبات اشتغال ذمته به. دیگر رسالةٌ فی حجیة الشهرة و فاقاً للشهید رحمه اﷲ. دیگر رسالةٌ فی حلیةالنظر الی الاجنبیة فی الجملة. و اباحةسماع صوتها کذلک. دیگر حاشیه ای بر کتاب معالم الاصول که در اوان کودکی قبل از بلوغ و هنگام مباحثه در آن کتاب در حواشی معالم نوشت. و آن کتاب مدوّن نشده است. دیگر حواشی متفرقه ای است که بر کتاب مدارک نوشته.دیگر حواشی متفرقه ای است که بر کتاب حدائق الناضرة تألیف شیخ ما یوسف رحمه ُاﷲ نوشته. دیگر جزئی چند است که بر مبادی الاصول تألیف الامام العلامه نوشته و ناتمام است. و غیر کتب و رسالات مذکوره حواشی و رسائل دیگر و اَجوِبه مسائل نیز فراهم آورده است. ولادت او درمشهد کاظمین ، علی مشرفیه صلوات الخافقین ، در اشرف روزها که دوازدهم ماه ربیعالاول ( ماه ولادت اشرف الانام ، علیه و آله فضل التحیه والسلام ) بود، بسال 1161 هَ. ق. بوده است. در آغاز تحصیل نزد فرزند علامه ، ادام اﷲ ایامهما و ایامه ، به فراگرفتن علم مشغول گردید، استاد او را با عده ای از شاگردان که در سن بزرگتر و زودتر از او شروع به درس کرده بودند شریک ساخت و چند روزی نگذشت که او بر همگان تفوق یافت و پیشی جست. پس ازاندک مدتی ترقی کرد و نزد خال خود استاد علامه مشغول تحصیل شد و پس از اندک مدتی شروع بتصنیف و تدریس و تألیف کرد جد اعلای او سیدابوالمعالی داماد مولاناالمقدس ملا صالح مازندرانی بود و سه فرزند ذکور از او باقی ماند که عبارت بودند: از سیدابوطالب و سیدعلی و سیدابوالمعالی ، و این آخرین فرزند از دو دیگر کوچکتر بود. چند فرزند اناث نیز از او بر جای ماند یکی از دختران زوجه مولی محمدرفیع گیلانی مقیم مشهد رضوی بودحیاً و میتا. ( انتهی کلام صاحب المنتهی ) محدث نیشابوری نیز باآنکه در ظاهر نسبت به صاحب ترجمه عناد میورزید نام او را در رجال خود آورده و گوید: علی بن ابی المعالی الحسنی الحسینی الطباطبائی الحائری مولداً و منشاً، در فقه و اصول استاد و مجتهد صرف بود و همواره سلک احتیاط مرعی داشتی ، معاصر ما بود. او راست : شرح کبیر و صغیر بر مختصر الشرایع، ملخص المهذب البارع و شرح اللمعة و مختصرالحدائق - انتهی. بعضی گویند شرح کبیر مأخوذ از دو کتاب آخرین و از کشف اللثام فاضل هندی و از شرح مفاتیح تألیف خال وی مروّج بهبهانی است.

طباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) قاسم بن محمدحسنی حسینی طباطبائی قهپائی . سیدی عالم و فاضل و محدثی ماهر بوده و از استاد خود شیخ بهائی و نظایر وی روایت کرده و از مشایخ روایت ملا محمدباقر مجلسی و مولی محمد سراب (سابق الذکر) بشمار میرفته و در علم رجال اورا تحقیقات سودمندی بوده و ملا محمدعلی استرابادی صاحب کتاب مشترکات الرجال و دیگر افاضل وقت آن علم شریف را از وی فراگرفته اند. (از ریحانة الادب ج 3 ص 326).


طباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) ابراهیم از فحول شعرای عراق . تولدش در سال 1248 در نجف و وفاتش نیز در سال 1319 هَ . ق . در همان جا بوده است . او رافطرتاً میل به ادب بود، و از این رو از آغاز جوانی در پی تحصیل فنون ادب عمری صرف کرد و طولی نکشید که در شعر عربی صرف به سبک و طریقه ٔ مخصوص خویش شهرت یافت . دیوان اشعار او در سال 1332 هَ . ق . در شهر صیدابطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1226).


طباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) امیر فیض اﷲ فرزند غیاث الدین محمد طباطبائی قهپائی . از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم هجری . وی از شاگردان مقدس اردبیلی (متوفی بسال 993هَ .ق .) بوده و از مشایخ ملا محمدتقی مجلسی (متوفی بسال 1070 هَ . ق .) بشمار میرفته است . او راست : حاشیه ای بر مبحث الهیات شرح تجرید. و چنانکه از «خاتمه ٔ مستدرک الوسائل » مستفاد می شود، وی از سیدحسین بن حیدربن قمر الکرکی اجازه داشته است . (از الذریعه ج 6 ص 115).


طباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) سیدعلی نقی فرزند طباطبائی . از علمای امامیه ٔ قرن سیزدهم هجری و از شاگردان میرزای قمی بوده است . او راست : حاشیه ٔ زبدةالاصول و حاشیه ٔ قوانین الاصول . وی در سال 1249 هَ . ق . درگذشته است . (از الذریعه ج 6 ص 78).


طباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) سیدمحمد. از پیشوایان مشروطیت ایران و از علمای صاحب فتوی بوده است . رجوع به محمد طباطبائی شود.


طباطبائی . [ طَ طَ ] (اِخ ) علی بن محمد. صاحب شرح کبیر موسوم به ریاض المسائل فی تحقیق الاحکام بالدلائل در فقه امامیه . این کتاب در دو جلد با مختصرالنافع ابی قاسم حلی در تهران بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1226). در روضات الجنات آمده : النور الجلی . و الحبر الملی . و المجتهد الاصولی مولانا الاَّقامیر سیدعلی ابن السید محمدعلی ابن السید ابی المعالی الکبیر الطباطبائی النسب الاصفهانی المحتد الکاظمی المولد الحائری المنشاء و المقام اعلی اﷲ مقامه فی دارالسلام . صاحب منتهی المقال بعد از ترجمه و توصیف او به امثال این کلمات گفته است که هو السید الاستاد و الرکن العماد ابن اخت استادنا العلامة، یعنی به المروج البهبهانی اعلی اﷲ فی الدارین مقامه و صهره علی بنته نزد علامه بهبهانی شاگردی کرده و در کنار او پرورش و نشو و نما یافته و ذلک فضل اﷲ یؤتیه من یشاء دام مجده و کبت ضده ، مردی ثقة و دانشمند و بسیار نام آور و فقیهی فاضل و بزرگوار و جلیل القدر و یگانه ٔ روزگار و نیکخوی و سخت بردبار بود. دیرگاهی در مجلس درس او حضور یافتم و روزگاری طفیلی شاگردان او بودم :
فان قال لم یترک مقالا لقائل
و ان صال لم یدع نصالا لصائل
او را مد فی بقائه مصنفات فائقة و مؤلفات رائقه است . از آنجمله است : شرح بر مفاتیح که کتاب الصلوة آن از مسوده به مبیضه نقل شده و مورد استفاده است و آن مجلدی بزرگ است و جمیع اقوال فقها را در آن گرد آورده است . دیگر شرح بر نافع است که آن را ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل نام نهاده است . این کتاب در نهایت جودت تألیف گردیده و پیش از آن کتابی بدین تمامیت تألیف نشده است . مؤلف آنچه از دلائل و اقوال در دسترس خود داشته در آن شرح گرد آورده ، بنحوی که این منظور برای دیگران دشوار بلکه محال بوده است .دیگر از تألیفات او رساله ای است در تثلیث تسبیحات اربع در دو رکعت اخیر نمازهای چهار رکعتی و کیفیت ترتیب نماز میت که برخی از اجلای نجف از هر دو مسئله ازاستاد پرسش کرده بودند و او دام ظله در این رساله به جواب مبادرت ورزیده است . یک نسخه از این رساله که بخط شریف مؤلف نبشته شده در کتابخانه ٔ من موجود است ، دیگر رساله ای است مختصر در اصول پنجگانه ٔ شریعت اسلام که آن نیز نیکو رساله ای است . دیگر رساله ای فی الاجماع و الاستصحاب . دیگر دومین شرح بر مختصرالنافع است که ریاض المسائل را مختصر کرده و شرحی بس نیکو و دقیق است . در عبادات مسلک احتیاط پیموده تا نفع آن عام وخاص و مبتدی و منتهی و فقیه و مُقلد را در زمان حیات و پس از وفات مؤلف یکسان باشد. دیگر رسالةٌ فی تحقیق حجیة مفهوم الموافقة. دیگر رسالةٌ فی جواز الاکتفاء بضربة واحدة فی التیمم مطلقا. دیگر رسالةٌ فی اختصاص الخطاب الشفاهی بالحاضر فی مجلس الخطاب کما هو عندالشیعة. دیگر رسالةٌ فی تحقیق ان منجزات المریض تحسب من الثلث ام من اصل الترکة. دیگر رسالةٌ فی تحقیق حکم الاستظهار للحائض اذا تجاوز دمها عن العشرة. دیگررساله ٔ اصول پنجگانه ٔ شریعت اسلام که بفارسی تألیف فرموده و بعربی نقل و ترجمه کرده . دیگر رسالةٌ فی بیان ان الکفار مکلفون بالفروع عند الشیعه بل و غیرهم الا الحنفیة. دیگر رسالةٌ فی اصالة برائة ذمةالزوج عن المهر. و ان علی الزوجة اثبات اشتغال ذمته به . دیگر رسالةٌ فی حجیة الشهرة و فاقاً للشهید رحمه اﷲ. دیگر رسالةٌ فی حلیةالنظر الی الاجنبیة فی الجملة. و اباحةسماع صوتها کذلک . دیگر حاشیه ای بر کتاب معالم الاصول که در اوان کودکی قبل از بلوغ و هنگام مباحثه در آن کتاب در حواشی معالم نوشت . و آن کتاب مدوّن نشده است . دیگر حواشی متفرقه ای است که بر کتاب مدارک نوشته .دیگر حواشی متفرقه ای است که بر کتاب حدائق الناضرة تألیف شیخ ما یوسف رحمه ُاﷲ نوشته . دیگر جزئی چند است که بر مبادی الاصول تألیف الامام العلامه نوشته و ناتمام است . و غیر کتب و رسالات مذکوره حواشی و رسائل دیگر و اَجوِبه ٔ مسائل نیز فراهم آورده است . ولادت او درمشهد کاظمین ، علی مشرفیه صلوات الخافقین ، در اشرف روزها که دوازدهم ماه ربیعالاول (ماه ولادت اشرف الانام ، علیه و آله فضل التحیه والسلام ) بود، بسال 1161 هَ . ق . بوده است . در آغاز تحصیل نزد فرزند علامه ، ادام اﷲ ایامهما و ایامه ، به فراگرفتن علم مشغول گردید، استاد او را با عده ای از شاگردان که در سن بزرگتر و زودتر از او شروع به درس کرده بودند شریک ساخت و چند روزی نگذشت که او بر همگان تفوق یافت و پیشی جست . پس ازاندک مدتی ترقی کرد و نزد خال خود استاد علامه مشغول تحصیل شد و پس از اندک مدتی شروع بتصنیف و تدریس و تألیف کرد جد اعلای او سیدابوالمعالی داماد مولاناالمقدس ملا صالح مازندرانی بود و سه فرزند ذکور از او باقی ماند که عبارت بودند: از سیدابوطالب و سیدعلی و سیدابوالمعالی ، و این آخرین فرزند از دو دیگر کوچکتر بود. چند فرزند اناث نیز از او بر جای ماند یکی از دختران زوجه ٔ مولی محمدرفیع گیلانی مقیم مشهد رضوی بودحیاً و میتا. (انتهی کلام صاحب المنتهی ) محدث نیشابوری نیز باآنکه در ظاهر نسبت به صاحب ترجمه عناد میورزید نام او را در رجال خود آورده و گوید: علی بن ابی المعالی الحسنی الحسینی الطباطبائی الحائری مولداً و منشاً، در فقه و اصول استاد و مجتهد صرف بود و همواره سلک احتیاط مرعی داشتی ، معاصر ما بود. او راست : شرح کبیر و صغیر بر مختصر الشرایع، ملخص المهذب البارع و شرح اللمعة و مختصرالحدائق - انتهی . بعضی گویند شرح کبیر مأخوذ از دو کتاب آخرین و از کشف اللثام فاضل هندی و از شرح مفاتیح تألیف خال وی مروّج بهبهانی است .
معروف است که صاحب ترجمه مکرر میگفت من در شرح کبیر نظر نشر و تدوین نداشتم ، بلکه منظورم از آن مشق و تمرین بوده است . فرفعه اﷲتعالی الی ما رفع و نفع به احسن ما به ینتفع. و نیزگویند باآنکه طباطبائی اصولی بود، معهذا کتابش در فقه شهرت یافت ، بخلاف صاحب کتاب قوانین الاصول که او فقیه بود و کتابش در اصول شهرت یافت . بین صاحب ترجمه وصاحب قوانین در ظاهر صفائی نبود، با یکدیگر اتحاد مشرب هم نداشتند و جز در مسافرت زیارت اماکن مقدسه ، با هم مراوده هم نمیکردند. سید رحمه اﷲ را در علم مناظره و جدل نیروئی عجیب بود، برخلاف میرزا که از مقاومت و پایداری در میدان نظر عجز داشت . اتفاقاً هنگامی که در حائر مطهر یکدیگر را دیدار کردند راجع به پاره ای مسائل اصول بین آنان گفتگوئی رخ داد، همین که سید استدعای میرزا را در مباحثه شنید، به دو زانوی خود برخاست و به میرزا گفت : منظور خویش بازگوی تا من نیز پاسخ دهم و این سخن را به آهنگی آشکار گفت . میرزا به آوازی نرم گفت : بنویس آنچه مینویسی و بدین دو کلمه مجلس مباحثه بین آنان خاتمه یافت و مجلس به پایان آمد والعهدة علی الراوی . و نیز نقل کرده اند که صاحب ترجمه از فرط اعتماد بر فضل و منزلت صاحب حدائق و از بیم آنکه مبادا خال او مولانا العلامة بر حال وی آگاه شود، شبانه بمنزل صاحب حدائق میرفت و از محضرش استفاده میکرد. طباطبائی جمیع مجلدات کتاب حدائق را به خط شریف خویش استنساخ کرده بود. والد من اعلی اﷲ مقامه برای من نقل کرد که وقتی در ایام تشرف بزیارت عتبات به مطالعه ٔ کتاب حدائق نیازمند شد، از صاحب ترجمه آن کتاب را طلبید و او بدون دریغ اندرون خانه شد و جمیعمجلدات حدائق را بیرون آورد و تسلیم والد کرد و تا روزی که والد از عتبات خارج شد، این نسخه نزد او بود. وفات صاحب ترجمه در سال 1231 هَ . ق . اتفاق افتاد،جسد او را در رواق شرقی ضریح مقدس نزدیک قبر خالش علامه مدفون ساختند. فرزند او مرحوم آقا سیدمحمد در حین وفات پدرش در اصفهان اقامت داشت ، چون خبر مرگ پدر بشنید مراسم سوگواری در آنجا برپای داشت ، چندین روز در مجلس بنشست و مردم گروه گروه من کل فج عمیق به رسم تسلیت دادن نزد او میشدند. سپس بعد از مدت کمی رهسپار موطن اصلی خویش گردید و در تمامی شئون جانشین پدربود، تا هنگامی که در رکاب فتحعلی شاه برای دفاع با روسیه عزیمت کرد. وفات او هم در همان سفر در شهر قزوین اتفاق افتاد (چنانکه تفصیل این واقعه در ترجمه ٔ احوال او بیاید) صاحب ترجمه را جز از خال وی که استادش نیز بود، از دیگری روایتی نیست . ولی رواة او بسیارند و شرف شاگردی او را گروهی بیشمار دریافتند. از آن جمله است شیخ و سید و رأس و رئیس و هم نام ما، الامام العلامة اعلی اﷲ مقامه . دیگری صنوه و شقیقه و خدنه وصدیقه المحقق المدقق صاحب الاشارات اسکنه اﷲ بحبوحة الجنات . دیگری فاضل متبحرالحاج ملا جعفر الاسترابادی وکذلک الاخوان الفاضلان الکاملان الفقیهان الباذلان الحاج مولانا محمدتقی و الحاج مولانا محمدصالح البرقانیان القزوینیان المعاصران المتوفیان بالشهادة و حتف الانف مع رعایةالترتیب فی اللف و النشر فی حدود السبعین و المأتین بعدالالف بفاصلة غیرکثیرة. اعنی صاحبی المجالس و مخزن البکاء، فی الموعظة و مقاتل الشهداء و کتب کثیرة فی الفقه و الاصول مثل شرحیهما الکبیرین المعروفین فی البلاد علی الشرایع و الارشاد، و غیر ذلک من المصنفات الجیاد. دیگر مولی محمد شریف اصولی آملی که در ذیل ترجمه ٔ شاگردش سیدمحمد ابراهیم موسوی قزوینی ذکری از او شد دیگر شیخ عارف مشهور احمدبن زین الدین الاحسائی و شیخ فقیه مبرور خلف بن عسکر الکربلائی دیگر دو فرزند صالح و فاضل و فقیه و رشید او آقا سیدمحمد و آقا سیدمهدی دیگر جد امجد ما سیدابوالقاسم بن السید المحقق ، الفقیه الاوحد حسین بن السید ابوالقاسم جعفر الموسوی الخونساری و اجازتی را که صاحب ترجمه بجد ما داده و در پشت کتاب شرح صغیر تألیف خویش ثبت کرده بودمن خود دیدم . و من نیز از والدم روایت دارم که او هم از جد مبرور روایت میکند باسناد مزبور. والحمدللّه علی فضله الموفور و فیضه المیسور. دیگر شیخ ابوعلی رجالی صاحب کتاب منتهی المقال فی علم الرجال . که نام او محمدبن اسماعیل است . و از اتفاقات عجیبه آن است که چون وهابیان در سال 1215 هَ . ق . در کربلا بقتل عام و دیگر شنایع اعمال دست یازیدند، آهنگ قتل صاحب ترجمه و عیال و غارت اسباب و اموال او نیز کردند و بخانه ٔ او هجوم بردند. صاحب ترجمه پیش از وقت ، خانواده و اموال خود را بجائی ایمن بفرستاد و خود با کودکی شیرخوار که او را همراه نبرده بودند در خانه باقی ماند،طفل را به دوش گرفت و بزاویه ای از بناهای فوقانی خانه که انبار هیمه و جز آن بود بالا برد. وهابیان واردخانه ٔ او شدند و حجرات خانه را جستجو کردند، صاحبخانه را نیافتند، از شش جهت فریادشان بلند شد که میرعلی کجاست چون اثری از او نیافتند، آهنگ عمارت فوقانی کردند. در آن حال صاحب ترجمه کودک را بر سینه چسباندو متوکلاً علی اﷲ در زیر سبد بزرگی که از ضروریات خانه بشمار میرفت خویشتن و کودک را پنهان ساخت . وهابیان در قسمت فوقانی هم جز مقداری هیمه چیزی نیافتند و گوئی حق تعالی بینائی از دیده ٔ آنان زایل ساخته بود که سید را ندیدند. گمان بردند که سید در زیر هیمه و تخته های چوب خود را پنهان ساخته ، بقصد تفتیش یکایک هیمه ها و تخته ها را از جای برداشته ، روی سبد نهادند تا همگی هیمه ها روی سبد جای گیر گردید. و بئس الذین کفروا من دینهم فانقلبوا خائبین و خاسرین . و سید مرحوم سالماً شاکراً لنعمةاﷲ بیرون آمد. (روضات الجنات ص 414به بعد). و نیز رجوع به الاعلام زرکلی ج 2 ص 699 شود.


طباطبائی . [ طَطَ ] (اِخ ) سیدمحمد سعید فرزند سراج الدین قاسم پسر سیدمحمد طباطبائی . وی از علمای امامیه ٔ قرن یازدهم هجری است . او راست : حاشیه بر حاشیه ٔ تهذیب المنطق معروف ملا عبداﷲ یزدی . وی بسال 1092 هَ . ق . در هفتادونه سالگی بدرود حیات گفته است . (از الذریعه ج 6 ص 61).


طباطبائی .[ طَ طَ ] (اِخ ) سیدمهدی فرزند سیدعلی . وی صاحب ریاض المسائل و برادر کهتر سیدمجاهد از علمای اواسط قرن سیزدهم هجری و استاد شیخ مرتضی انصاری بوده است . او راست : حجیة ظواهرالکتاب . وی بسال 1260 هَ . ق . در کربلا زندگانی را بدرود گفت . (از الذریعه ج 6 ص 275).


فرهنگ عمید

ویژگی کسی که هم از جانب پدر و هم از جانب مادر سید باشد.

دانشنامه عمومی

طباطبایی می تواند به موارد زیر اشاره داشته باشد:
سادات طباطبایی نامه سلسله ای از سادات است که نسب خود را به حسن بن علی می رسانند. جد طباطباییان ابوعبدالله محمد پسر ابراهیم پسر اسماعیل پسر ابراهیم پسر حسن مثنی پسر حسن پسر علی است. گفته می شود طبا در زبان عبری به معنی پدر بزرگ و طباطبا به معنی پدر بزرگ پدر بزرگ است . طباطبا از اصحاب جعفر صادق و راویان حدیث او بوده است.

نقل قول ها

طباطبایی نام خانوادگی افراد زیر است :

دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] طباطبائی (ابهام زدایی). طباطبائی ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:

[ویکی فقه] طباطبایی (ابهام زدایی). طباطبایی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • حاج آقاحسین طباطبایی بروجردی، بزرگترین مرجع تقلید جهان تشیّع در عصر خود• سیدعلی قاضی طباطبایی تبریزی، از عرفا و علما و استادان اخلاق حوزۀ نجف در قرن چهاردهم• سیدعلی بن سیدمحمدعلی طباطبایی، دانشمند بزرگ، فقیه، اصولی، محدث و نابغه قرن سیزدهم هجری قمری• علامه سیدمحمدحسین طباطبایی، حکیم الهی، مفسر قرآن، اسلام شناس و فقیه بزرگ و صاحب تفسیر المیزان• سیدمحمدحسن الهی طباطبایی، برادر علامه طباطبایی و از عرفان به نام شیعه• سید محمد مجاهد طباطبایی، از علمای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم هجری قمری• سیدمحمد طباطبایی زواره، از علمای قرن دوازدهم هجری قمری• سیدمحمد طباطبایی فشارکی، از علمای قرن سیزدهم هجری قمری• سیدمحمدکاظم طباطبایی یزدی، از علمای بزرگ شیعه و از افراد تأثیرگذار در نهضت مشروطه و صاحب کتاب عروةالوثقی• سید محمدعلی قاضی طباطبایی، از علمای بنام تبریز و از علمای مبارز در انقلاب اسلامی ایران و اولین شهید محراب• تقی طباطبائی قمی ، از علمای شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری• سیدحسین طباطبایی قمی، از علمای مبارز شیعه در قرن چهاردهم هجری قمری• سیدحسین مدرسی طباطبایی، از علمای معاصر شیعه• سید ضیاءالدین طباطبایی، یکی از شخصیت های معروف سیاسی ایران در عصر مشروطه• سیدعبدالعزیز طباطبایی ، از عالمان کتاب شناس معاصر• سیدعلی طباطبایی حکیم، جد بزرگ خاندان حکیم، فرزند سیدمراد بن سیدشاه اسداللّه، طبیب ویژه شاه عباس اول صفوی (متوفی ۱۰۳۸)• سید محمدسعید طباطبایی حکیم ، از علمای خاندان حکیم و فرزند آیت الله سید محمدعلی طباطبائی حکیم• سیدمحسن طباطبایی حکیم، فقیه مجاهد عراقی و مرجع تقلید شیعیان در قرن چهاردهم• سیدمحمدباقر طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم و از فرزندان آیت الله سیدمحسن حکیم• سیدعبدالصاحب طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم و از فرزندان آیت الله سیدمحسن حکیم• سیدعبدالهادی طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم و از فرزندان آیت الله سیدمحسن حکیم• سیدعلاءالدین طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم و از فرزندان آیت الله سیدمحسن حکیم• سیدمحمدحسین طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم و از فرزندان آیت الله سیدمحسن حکیم• سیدمحمدمهدی طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم و از فرزندان آیت الله سیدمحسن حکیم• سیدیوسف طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم و از فرزندان آیت الله سیدمحسن حکیم• سیدهاشم طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم، فرزند آیت الله سیدمحمدمهدی طباطبایی حکیم• سیدمحمود طباطبایی حکیم، از علمای خاندان حکیم، فرزند بزرگ آیت الله سیدمحمدمهدی طباطبایی حکیم• سیدمهدی طباطبایی حکیم، در پنجمین نسل از خاندان سیدعلی طباطبایی حکیم و از عالمان بزرگ نجف
...

[ویکی نور] طباطبایی (ابهام زدایی). طباطبایی(ابهام زدایی) ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:


کلمات دیگر: