( اسم ) مخنث نامرد .
غرک
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غرک. [ غ َ رَ ] ( ص مصغر ) مصغر غَر، به معنی مخنث و بددل :
این گربه چشمک این سگک غوری غرک
سگسارک مخنثک و زشت کافرک.
این گربه چشمک این سگک غوری غرک
سگسارک مخنثک و زشت کافرک.
خاقانی.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی غَرَّکَ: فریبت داد - مغرور کرد
ریشه کلمه:
غرر (۲۷ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
«غَرَّکَ» از مادّه «غرور» در اصل، به معنای غفلت به هنگام بیداری است، و به تعبیر دیگر، غفلت در جایی که انسان باید غافل نباشد، و از آنجا که غفلت گاه سر چشمه «جسارت» و یا «خود برتربینی» می شود، واژه «غرور» به این معانی نیز تفسیر شده است.
ریشه کلمه:
غرر (۲۷ بار)
ک (۱۴۷۸ بار)
«غَرَّکَ» از مادّه «غرور» در اصل، به معنای غفلت به هنگام بیداری است، و به تعبیر دیگر، غفلت در جایی که انسان باید غافل نباشد، و از آنجا که غفلت گاه سر چشمه «جسارت» و یا «خود برتربینی» می شود، واژه «غرور» به این معانی نیز تفسیر شده است.
wikialkb: غَرّک
پیشنهاد کاربران
غُرُ ک در گویش یزدی یعنی زنگوله کوچک
غِرِک به زبان کرمانجی معنی کلاغ رو میده
کلمات دیگر: