کلمه جو
صفحه اصلی

غرناطی

فرهنگ فارسی

احمد ابن علی بن سعید اندلسی مالکی دانشمند ( ف . ۶۷۳ ه ق . ) . اوراست [ تاریخ غرناطه ] و [ ظل الغمامه فی مولد سیدتهامه ] .
( صفت ) منسوب به غرناطه .
ابن احمد بن خلف انصاری از دانشمندان زبان عربی است وی از اهل غرناطه و ولادت و مرگ او بدانجا بود

لغت نامه دهخدا

غرناطی. [ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به غرناطه. ( انساب سمعانی ). رجوع به غرناطه شود.

غرناطی. [ غ َ ] ( اِخ ) احمدبن ابراهیم بن الزبیر. رجوع به همین نام و رجوع به مدخل ذیل شود.

غرناطی. [ غ َ ] ( اِخ ) ( متوفی به سال 707 هَ. ق. =1308 م. ) احمدبن زبیر غرناطی ، دانشمند عارف به علم تاریخ. او راست «ذیل علی صلة ابن بشکوال » در تاریخ علمای اندلس. وی به غرناطه درگذشت. ( اعلام زرکلی ج 1 ص 39 ). در مآخذ دیگر صاحب ترجمه به نام احمدبن ابراهیم بن زبیر یاد شده. رجوع به همین کلمه در لغت نامه شود.

غرناطی. [ غ َ ] ( اِخ ) احمدبن علی بن احمدبن خلف انصاری ، معروف به ابن بادش نحوی. رجوع به احمدبن علی و ابن بادش شود.

غرناطی. [ غ َ ] ( اِخ ) ( متوفی به سال 673 هَ. ق. ). احمدبن علی بن سعید اندلسی مالکی. او راست : «تاریخ غرناطه » و «ظل الغمامة فی مولد سیدتهامة». ( از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 97 ).

غرناطی. [ غ َ ]( اِخ ) احمدبن یوسف بن مالک. رجوع به همین نام شود.

غرناطی. [ غ َ ] ( اِخ ) علی بن احمدبن خلف انصاری ، از دانشمندان زبان عربی است. وی از اهل غرناطه و ولادت و مرگ او بدانجا بود.او راست «شرح کتاب سیبویه » و «شرح اصول ابن السراج » و «شرح الایضاح » و جز آن. ( از اعلام زرکلی ج 2 ص 656 ).

غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 673 هَ . ق .). احمدبن علی بن سعید اندلسی مالکی . او راست : «تاریخ غرناطه » و «ظل الغمامة فی مولد سیدتهامة». (از اسماء المؤلفین ج 1 ستون 97).


غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) (متوفی به سال 707 هَ . ق . =1308 م .) احمدبن زبیر غرناطی ، دانشمند عارف به علم تاریخ . او راست «ذیل علی صلة ابن بشکوال » در تاریخ علمای اندلس . وی به غرناطه درگذشت . (اعلام زرکلی ج 1 ص 39). در مآخذ دیگر صاحب ترجمه به نام احمدبن ابراهیم بن زبیر یاد شده . رجوع به همین کلمه در لغت نامه شود.


غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم بن الزبیر. رجوع به همین نام و رجوع به مدخل ذیل شود.


غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) علی بن احمدبن خلف انصاری ، از دانشمندان زبان عربی است . وی از اهل غرناطه و ولادت و مرگ او بدانجا بود.او راست «شرح کتاب سیبویه » و «شرح اصول ابن السراج » و «شرح الایضاح » و جز آن . (از اعلام زرکلی ج 2 ص 656).


غرناطی . [ غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به غرناطه . (انساب سمعانی ). رجوع به غرناطه شود.


غرناطی . [ غ َ ](اِخ ) احمدبن یوسف بن مالک . رجوع به همین نام شود.


غرناطی . [ غ َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن احمدبن خلف انصاری ، معروف به ابن بادش نحوی . رجوع به احمدبن علی و ابن بادش شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] غرناطی (ابهام زدایی). غرناطی ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • ابوبکر محمد بن عاصم قیسی اندلسی غرناطی ، اِبْن ِ عاصِم ، ابوبکر محمد بن محمد بن عاصم قیسی اندلسی غرناطی (۷۶۰-۸۲۹ق /۱۳۵۹-۱۴۲۶م)، ادیب و فقیه مالکی • ابویحیی محمد بن عاصم قیسی غرناطی ، اِبْن ِ عاصِم ، ابویحیی محمد بن محمد، قیسی غرناطی ، قاضی ، ادیب ، شاعر، فقیه و محدث مالکی معاصر نصریان غرناطه
...


کلمات دیگر: