کلمه جو
صفحه اصلی

طایع

فرهنگ فارسی

فرمان برنده، فرمانبردار
۱ - فرمانبردار مطیع . ۲ - خواهان راغب جمع : طایعین ( طائنین ) طوع .

۱ - فرمانبردار مطیع . ۲ - خواهان راغب جمع : طایعین ( طائنین ) طوع .
فرمانبردار خواهان

فرهنگ معین

(یِ ) [ ع . طائع ] (اِفا. ) ۱ - فرمانبردار، طبع ، مطیع . ۲ - خواهان ، راغب . ج . طایعین .

لغت نامه دهخدا

طایع. [ ی ِ ] ( ع ص ) رجوع به طائع شود.

طائع.[ ءِ ] ( ع ص ) طیِّع. فرمانبردار. ( منتهی الارب ). خواهان ، و منه جاءَ فلان طائعاً غیرُ مکره. ج ، ُطوَّع. ( منتهی الارب ). گردن نهاده. فرمانبرنده : قالتاأتینا طائعین. ( قرآن 11/41 ). آمدیم طائع و راغب. ( ابوالفتوح رازی سوره فصلت ). ج ، طائعین :
که ز یزدان آگهیم و طائعیم
ما همه بی اتفاقی ضائعیم.
مولوی.
|| خوش منش. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ عمید

فرمان بردار.

دانشنامه عمومی

الطائع(نام کامل وی: أبو بکر عبد الکریم بن المطیع بن المقتدر بن المعتضد الطائع بالله) از خلفای عباسی در بغداد بود که از سال ۹۷۴ میلادی/ ۳۶۳ هجری تا سال ۹۹۱ میلادی/۳۸۱ هجری خلافت کرد. در دوران خلافت وی، سوریه تحت هجوم ترکان، فاطمیان و قرامطه قرار گرفته بود؛ در حالی که آل بویه به جنگ های داخلی روی آورده بودند و تهدیدی برای نظام خلافت به شمار نمی رفتند. او در سال ۳۹۳ هجری درگذشت. پس از او ابوالعباس احمد قادر به خلافت رسید.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] طائع للّه عبدالکریم بن الفضل بن جعفربن احمد، الطائع للّه بن المطیع بن المقتدربن المعتضد، بیست و چهارمین خلیفه عباسی، امر خلافت را در ماه ذی القعده سال 363ق بدست گرفت.
او در سال 317 متولد شد و در سال 393ق وفات یافت.
با انتخاب طایع به عنوان خلیفه جدید، ترکان بغداد بر علیه عزالدوله بختیار برخاستند. عزالدوله به واسط گریخت و در چندین جنگ از ترکان شکست خورد و ناگزیر از عضدالدوله عموزاده خود که فرمانروای فارس بود، کمک خواست. عضدالدوله هم با نیرویی گران بغداد را به چنگ آورد و ترکان را به سختی شکست داد و عزالدوله را بار دیگر بر بغداد مسلط ساخت.
در این اوضاع و احوال، خلفا خود را در وضع پریشانی احساس می کردند، اما آنچه که از ناراحتی آنها می کاست، آن بود که افراد خاندان آل بویه غالباً با یکدیگر نزاع و دشمنی داشتند و ایالت های متصرفی ایشان در شرق ایران در دست افراد مختلف این سلسله بود که تنها در دوره عضدالدوله «366-372ق»، دولت مرکزی مقتدر وجود خارجی پیدا کرد.
در سال 367 ق عضدالدوله، عزالدوله را از بغداد بیرون راند و خود جای او را گرفت. عزالدوله در جنگی با عضدالدوله دستگیر و کشته شد.
عضدالدوله در بغداد به نوسازی خرابی های دوره نابسامانی پرداخت، بازارها و مساجد را نوسازی کرده، پل های خراب شده را ترمیم و بیمارستان های عضدی را بنا نمود. پس از مرگ عضدالدوله در 372ق، پسرانش: صمصام الدوله، شرف الدوله و بهاءالدوله بر بغداد فرمان راندند.
طایع هفده سال و نه ماه خلافت کرد.
بهاءالدوله (پسر عضدالدوله) در 381ق بر طایع خشم گرفت و او را از خلافت برداشت و القادر بالله را به جای او نشاند. هنگامی که القادر باللّه بر مسند خلافت نشست، در گوشه ای از قصر خلافت به طائع جای داد و پیوسته نسبت به او احسان و نیکوی می کرد و بر درشتی گفتار او بردبار بود و اغلب نیازمندی های او را برمی آورد.


کلمات دیگر: