( صفت ) منسوب به طبرس تفرشی .
هارون بن حسن بن علی بن محمد بن علی مکنی به ابوعلی یا ابو محمد و ملقب بضیائ الدین و منسوب به طبرستان و از این رو گاهی به طبری و گاهی به طبرسی خوانده میشود .
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) حسن بن فضل طبرسی . ملقب به رضی الدین ، مکنی به ابونصر. او راست : کتاب مکارم الاخلاق که در سال 1300 هَ. ق . در بولاق مصر با کتاب الوسیلة العظمی فی شمائل المصطفی خیرالوری تألیف ابی المکارم زین الدین پیرمحمد دده ، در حاشیه اش بطبع رسیده ، و نیز در سال 1304 درمطبعه ٔ محمد مصطفی ، و در سال 1311 هَ . ق . در مطبعه عثمانیه و هم در آن سال در مطبعه ٔ میمنیّه ، و همچنین در سال 1318 هَ . ق . با کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق ابن مسکویه در حاشیه اش چاپ شده است ، در مطبعه ٔخیریه نیز در سال 1303 هَ . ق . بطبع رسیده است . (معجم المطبوعات ستون 1228). کتاب مکارم الاخلاق ، در سال 1314 هم در تهران چاپ سنگی شده و کتب ذیل هم در حاشیه ٔ آن با کمال نفاست چاپ شده است : 1 - طهارةالاعراق . 2- ترتیب السعادات . هر دو از تألیفات ابوعلی مسکویه . 3 - کتاب التحصین و صفات العارفین . 4 - کتاب الفصول فی دعوات اعقاب الفرائض . هر دو تألیف احمدبن محمدبن فهد الحلی . رجوع به روضات الجنات ص 512 و صص 184 - 185 شود. و صاحب ریحانة الادب آرد: حسن بن علی بن محمدبن علی بن حسن طبرسی یا طبری مازندرانی . مشهور به عمادالدین طبرسی یا طبری . از فحول و اکابر علمای امامیه و فقیهی است . بصیر و محدثی خبیر و متکلمی نحریر و از معاصرین محقق حلی و خواجه نصیر طوسی و نظائر ایشان بوده و مصنفات جیده ٔ بسیاری در فقه ، حدیث و تحقیق حقایق اصول مذهب و تشیید مبانی دین مقدس اسلامی و دیگر فنون متنوعه داشته و فتاوی او در کتب فقهیه متأخرین منقول و از او به عماد طبرسی یا طبری و گاهی بعمادالدین طبرسی یا طبری تعبیر کنند... سال وفاتش به دست نیامده ، ولی از تاریخ تألیف اسرارالامامة «که در سال 698 هَ . ق . تألیف شده » معلوم است تا این سال حیات داشته است و نیز گفته اند این کتاب غیر از اسرارالامامة فضل بن حسن طبرسی است ، او از طبرستان مازندران است . (از ریحانة الادب ج 3 ص 127، 128). صاحب الذریعه در نسبت «اسرارالامامه » (ج 2 ص 40) نویسد: الشیخ المتکلم الفقیه عمادالدین الحسن بن علی بن محمدبن الحسن الطبرسی المعروف بالعماد الطبری او عمادالدین الطبری عند نقل اقواله فی الفقه و هو صاحب کامل البهائی الذی الفه سنة 675 [ هَ . ق . ] و صرح فیه بانه مازندرانی (انتهی موضع الحاجة منه ). خود وی در مقدمه ٔ کتاب کامل بهائی نویسد: «در ملک مازندران که مولد مصنف این کتاب است » ولی از شهری که در آن تولد یافته نام نمیبرد.
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) (شیخ ...) شمس الدین طبرسی نحوی . در روضات گوید: کفعمی در بلدالامین از او نقل کند و گمان دارم کتاب جواهر در نحو که بفضل بن حسن طبرسی نسبت کنند ازاو باشد. (روضات الجنات ص 513) و در کتاب النقض آمده است : و بعد از آن خواجه مکین بوالمفخر قمی ... و شمس الدین محمد بنیامان طبرسی ...؛ این جماعت همه شیعی و معتقد و اصولی بوده اند. (کتاب النقض صص 224 - 225).
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) حسین بن محمدتقی نوری طبرسی . او راست : فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب آغاز کتاب الحمدللّه الذی انزل علی عبده کتاباً ثنئاًلما فی الصدور. در دیباچه ٔ کتاب گوید: این کتابی است لطیف که در اثبات تحریف قرآن ، و فضایح اهل جور و عدوان فراهم آورده ام ، و آنرا فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب نام نهادم ، و بر سه مقدمه و دو باب قرار دادم . این کتاب در سال 1298 هَ . ق . در ایران بطبع رسیده است . او راست . کتاب دیگری به نام کشف الاستار عن الابصار (المهدی المنتظر). این کتاب را بر یک مقدمه و دو فصل و خاتمه مرتب ساخته است ، و در ایران بچاپ سنگی طبع شده است . (معجم المطبوعات ستون 1228).
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) مؤلف روضات الجنات آرد (ص 18): ابومنصور احمدبن علی بن ابی طالب الطبرسی ، از مردم طبرستان بفتح طا و با و راء و اسکان سین ، چنانکه حازمی بر آن رفته و عامه نیز همین عقیده را دارند، یا فتح دو حرف نخستین با سکون سین صاحب ترجمه اهل ساری که یکی از شهرستانهای مشهور مازندران است بوده ، چنانکه شاگرد مشهور او: محمدبن علی بن شهرآشوب السروی المازندرانی رحمةاﷲ نیز منسوب به ساری میباشد. و گاه بر غیر قیاس منسوب به طبرستان را طبری گویند، مانند شیخ ابوعلی طبری ، و قاضی ابوالطیب طبری ، و نسبت طبری به طبرستان ، مانند طبرانی است نسبت به طبریه ٔ اردن از بلاد شام و چنانکه در نسبت بطبرستان گویند فلان الطبری ، و الدارهم الطبریة، همچنان گویند:فلان الطبرانی (در نسبت بسوی طبریةاردن از بلاد شام ) و طبرانی مؤلف معجم کبیر نیز از طبریه ٔ شام میباشد،گاهی هم طبریه را در مورد نسبت به قریه ای که نزدیک شهر واسط واقع است استعمال کنند، و در کتاب ریاض از شیخ و استاد خود علامه ٔ مجلسی رحمةاﷲ نقل کرده که او در کتابی چنین دیده که طبرسی معرب تفریشی ، نسبت به تفریش یکی از آبادیهای توابع قم است ، چنانکه دوریستی معرب درشت ، یکی از آبادیهای توابع تهران میباشد. صاحب ریاض بر این سند افزوده است که بعضی از معاصرین نیز با قول آخرین موافقت کرده اند، و هو غریب ٌ. و سوف یأتی فی ترجمة حمزةالدیلمی . و بالجمله این مرد از بزرگان متقدمان اصحاب ما میباشد و از جمله کسانی که ازاو روایت دارند، شاگرد سابق الذکر اوست که در کتاب معالم العلماء نام شریف او را ذکر کرده و گفته است که شیخی احمدبن ابیطالب الطبرسی . او راست : کتاب الکافی فی الفقه ، حَسن ٌ، الاحتجاج و مفاخرالطالبیة، تاریخ الائمة و فضائل الزهراء - انتهی . (روضات الجنات ص 18). صاحب معجم المطبوعات عنوان وی را بدین نحو آورده است : ابومنصور احمدبن علی بن ابیطالب الطبرسی . (الشیخ ...) و یعرف بالشیخ الطبرسی الاول . صاحب روضات الجنات در جلداول نام او را ذکر کرده ، گوید: عالم و فاضل و محدّث ثقة است . وی راست : کتاب الاحتجاج علی اهل اللجاج ، کتابی است نیکو و بسیار سودمند، و سال وفات او را ذکر نکرده است . کتاب مذکور در مذهب طایفه ٔ شیعه و انتصاربر اهل بیت رسول خدا صلوات اﷲ و سلامه علیهم تألیف شده . صاحب روضات گوید: آن کتابی است معتبر و بین طایفه ٔ شیعه شهرتی بسزا دارد و مشتمل است بر آنچه از دلائل نبوت و امامت ، بلکه بسیاری از دلایل اصحاب بزرگوار پیغمبر با گروهی از اشقیاء و مخالفین را نیز که به دست آورده و بر آن آگاهی یافته است بر آن افزوده ، و در اواخر کتاب نیز تدقیقات بسیاری که از ناحیه ٔ مقدسه به بعضی از بزرگان شیعه صادر شده درج کرده است . کتاب مزبور در سالهای 1268 و 1302 در تهران طبع شده . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1228). و صاحب ریحانة الادب آرد: شیخ احمدبن علی بن ابیطالب ، مکنی به ابی منصور. عالم فاضل جلیل فقیه متکلم کامل نسابه و از اهالی ساری مازندران و از ثقات محدثین و اکابر علمای امامیه ٔ اواسط قرن ششم هجری و با ابوالفتوح رازی و فضل بن حسن طبرسی متوفی 548 هَ . ق . معاصر و از اساتید و مشایخ روایت شیخ منتخب الدین متوفی در 585 هَ . ق . و ابن شهرآشوب متوفی 588 هَ . ق . بود. خودش با دو واسطه از شیخ طوسی و با چند واسطه ٔ دیگر از صدوق روایت می نماید و شهید اول در غایةالمراد فتاوی و اقوال او را بسیارنقل میکند و از آثار جلیله ٔ اوست : 1 - الاحتجاح علی اهل اللجاج . 2 - تاج الموالید در انساب ، چنانچه بعضی گفته لکن رجوع به شرح حال فضل بن حسن طبرسی کنند. 3 -تاریخ الائمه (ع ). 4 - فضائل الزهراء. 5 - الکافی در فقه . 6 - مفاخر الطالبیه . و اشهر از همه کتاب اجتماع مذکور اوست که در السنه دائر و به اجتماع طبرسی معروف و به کثرت فوائد موصوف و بارها به طبع رسیده ... وکسانی که تألیف این کتاب احتجاج را به فضل بن حسن طبرسی نسبت داده اند، بخطا رفته اند. (ریحانة الادب ج 3 ص 18). ابن شهرآشوب او را در معالم العلما به این نسبت (طبرسی ) خوانده و گوید: «شیخی احمدبن ابیطالب الطبرسی له الکافی فی الفقه ». رجوع به همین لغت نامه ذیل احمد، روضات الجنات ص 18 و سبک شناسی ج 3 ص 304 شود.
طبرسی . [ طَ ب َ ] (اِخ ) هارون بن حسن بن علی بن محمدبن علی ، مکنی به ابوعلی یا ابومحمد و ملقب به ضیاءالدین . منسوب به طبرستان و از این رو گاهی به طبری و گاهی به طبرسی خوانده میشود. سال وفات او به دست نیامده ، لکن صاحب ریاض العلماء میرزا عبداﷲ افندی نسخه ای خطی از قواعد علامه در دهخوارقان به دست آورده که بخط هارون بوده و تمام آنرا نزد علامه خوانده و علامه با خط خود در پشت کتاب در تاریخ 17 رجب 701 هَ . ق . او را با القاب امام عالم فاضل ستوده است . و پدر او عمادالدین حسن بن علی طبرسی را نیز بسیار ستوده است . (تلخیص از ریحانة الادب ج 3 ص 26).
طبرسی . [ طَ ب َ] (اِخ ) محمدبن فضل . صاحب روضات در ذیل ترجمه ٔ فضل بن حسن طبرسی گوید: در باب محامده از کتاب امل الاَّمل شرح حال مردی ، مکنی به ابی علی طبرسی که محمدبن فضل نام دارد دیده میشود که گوید: وی عالمی پرهیزکار و عابد بود. از او ابن شهرآشوب روایت کند. وی از تلامذه ٔ شیخ طوسی است . و دور نیست که او از اجداد طبرسی فضل بن حسن بن فضل صاحب ترجمه باشد. (روضات الجنات ص 514).
طبرسی . [ طَ رِ ] (اِخ ) فضل بن حسن طبرسی ، مکنی به ابوعلی . طبرس منزلی است میان قاشان و اصفهان و اصل ایشان از آن بقعت بوده است . و ایشان در مشهد سناباد طوس متوطن بوده اندو مرقد او آنجاست ، بقرب مسجد قتلگاه ، و از اقارب نقبای آل زیاره بودند، رحمهم اﷲ. این امام در نحو فرید عصر بود و با تاج القراء کرمانی اختلاف داشته و در علوم دیگر به درجه ٔ افادت رسیده ، و با قصبه انتقال کرد، در سنه ٔ ثلاث و عشرین و خمسمائة، اینجا متوطن گشت ، و مدرسه ٔ دروازه ٔ عراق برسم او بود، و او را اشعار بسیار است که در عهد صبی انشا کرده است . در کتاب وشاح بعضی از آن بیاورده ام . و از آن جمله این ابیات است :
الهی بحق المصطفی و وصیه
وسبطیه و السجاد ذی الثفنات
و باقر علم الانبیاء و جعفر
و موسی نجی ّاﷲ فی الخلوات
و بالطهر مولانا الرضا و محمد
تلاه علی ّ خیرةالخیرات
و بالحسن الهادی و بالقائم الذی
یقوم علی اسم اﷲ بالبرکات
اَنِلنی الهی ما رجوت بحبهم
و بدل خطئیاتی بهم حسنات
وتصانیف بسیار است او را. و غالب بر تصانیف او اختیارات است و اختیار از کتب رتبه ای بلند دارد. فان ّ اختیارالرجل یدل ّ علی عقله . مثلاً از کتاب مقتصد در نحو اختیاری نیکو کرده است بغایت کمال . و از شرح حماسه ٔ مرزوقی اختیاری کرده است بغایت نیکو. و از تفسیر امام زمخشری اختیاری کرده است فی غایةالجودة. و او را تفسیری است مصنف ده مجلد و کتب دیگر، بسیار. وی در علوم حساب و جبر و مقابله مشارالیه بود. توفی بقصبةالسبزوار، لیلةالاضحی العاشر من ذی الحجة سنة ثمان و اربعین و خمسمائة. و تابوت او را بمشهد رضوی علی ساکنه التحیة و السلام نقل کردند. (تاریخ بیهق چ تهران ص 247). در معجم المطبوعات آمده : ابوعلی فضل بن حسن بن فضل طبرسی مشهدی (شیخ ...) معروف به طبرسی بزرگ ، صاحب تفسیر. مؤلف ریاض العلماء گوید: او قدس سره ، و فرزندش رضی الدین ابونصر حسن بن فضل صاحب مکارم الاخلاق ، و نواده ٔ او ابوالفضل علی بن حسن صاحب شکوه الانوار از اکابر علما بوده اند. ابن بابویه در فهرست خود گفته که او را دیده و نزد او دانش فراگرفته ، در مشهد مقدس رضوی وفات یافته است . امیر مصطفی در رجال خود ترجمه ٔ احوالش را آورده و گوید: ثقة فاضل دین ، عین ٌ من اجلاء هذه الطائفة له تصانیف حسنةٌ، انتقل من المشهد الرضوی الی سبزوار، سنة 520 [ هَ . ق . ] و انتقل بها الی دارالخلود سنة 548. و صاحب معجم المطبوعات گوید: او راست جوامعالجامع در تفسیر، و این کتاب مختصری است از دوتألیف دیگر او، مجمعالبیان ، و الکافی الشافی که هردو در تفسیر است و این مختصر در ایران بسال 1321 بطبع رسیده است . دیگر از تألیفات وی تفسیر مجمعالبیان است . آغاز آن : الحمدللّه الذی ارتفعت من مطارح الفکر جلاله . تألیف این تفسیر در سال 534 هَ . ق . پایان یافته است . این تفسیر در دو جلد در ایران بطبع رسیده . (معجم المطبوعات ستون 1227). رجوع به الاعلام زرکلی ج 2 ص 722 و 445 شود. تفسیر مجمعالبیان اخیراً در شهر صیدا بطبع رسیده است . در روضات ص 512 لقب وی امین الاسلام و در ریحانة الادب ج 3 ص 18 امین الدین یا امین الاسلام آمده است . صاحب روضات الجنات ولادت او را در عشر 470 هَ . ق . نوشته و وفات وی را بسال 548 هَ . ق . یادکرده است . رجوع به روضات صص 512 - 514 و ریحانة الادب ج 3 صص 19 - 21 شود. در تاریخ بیهق در ترجمه ٔ وی گوید (ص 242): طبرس منزلی است میان قاشان و اصفهان و اصل ایشان از آن بقعت بوده [ است ].