( اسم ) پالغز
پای لغز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پای لغز. [ ل َ ] ( اِ مرکب ) عثرت. زلت. زلل. گناه. جرم. خطا. ( برهان ) :
شه از پند آن پیر پالوده مغز
هراسان شد از کار آن پای لغز.
شه از پند آن پیر پالوده مغز
هراسان شد از کار آن پای لغز.
نظامی.
کلمات دیگر: