کلمه جو
صفحه اصلی

ابن الندیم

فرهنگ فارسی

محمد بن اسحاق الندیم وراق معروف به ابن الندیم ( ف . ۳۷۸ ه ق . ) . وی مولف کتاب معروف [ الفهرست ] ( ه . م . ) است .

لغت نامه دهخدا

ابن الندیم. [ اِ نُن ْ ن َ ] ( اِخ ) ابوالفرج یا ابوالفتح محمدبن ابی یعقوب اسحاق الندیم. مولد او بگفته ابن ابی اصیبعه در کتاب طبقات الاطباء بغداد است و وفاتش بقول ابن نجار در ذیل تاریخ بغداد چهارشنبه بیستم شعبان 385 هَ. ق. باشد. ازسوء حظ از حیات او چیزی در دست نیست. یاقوت در معجم الأدبا گوید: بعید نیست که ابن الندیم نیز مانند بسی بزرگان عصر خویش وراق و کتابفروش بوده است و نیز گوید او مذهب شیعی معتزلی داشت و از تصنیفات او الفهرست و کتاب تشبیهات است - انتهی. از چند جای الفهرست من جمله در ترجمه مرزبانی برمی آید که کتاب الفهرست را در 377 بپایان رسانیده است ولیکن محتمل است که مدتی پس از این تاریخ نیز ابن الندیم حیات داشته و منقصت های کتاب را بمرور رفع میکرده است چه در ترجمه ابن جنّی تاریخ 392 و در ترجمه مرزبانی تاریخ 388 و در ترجمه ابن نباته تمیمی تاریخ 400 دیده میشود. لکن هیچیک از این ها زنده بودن او را در این سنوات اثبات نمی کند چه خود او در کتاب خویش از اهل خبر تمنا میکند و اجازه میدهد که نقیصه های کتاب او را مرتفع کنند ( و زعم بعض الیزیدیّه ان له ُ للحسن بن علی نحوا من مائة کتاب و لَم نرها فَان رأی ̍ ناظر فی کتابنا شیئاً مِنها الحقها بموضعا ). از تاریخ ولادت او نیز در هیچ جا جز طبقات الاطبا سندی به دست نیست فقط در الفهرست در ترجمه صفوانی گوید در 346 او را دیدم و در ترجمه بردعی می آورد که در 340 بصحبت او رسیدم و با او مؤانست داشتم و کتاب الفهرست ابن الندیم گنجینه ای است شامل تمام کتب مؤلفه و منقوله عالم اسلامی تا اواخر قرن چهارم هجری در هر علم و در هر فن و شرح حال مؤلفین و نقله و بسی فوائد دیگر چون تفصیل ادیان و مذاهب سالفین و ملل و نحل گذشته. و اصحاب رجال بعد از ابن الندیم مانند ابن ابی اصیبعه در طبقات الاطبا و قفطی درتاریخ الحکماء همگی روشنی از این نور و قبس از این طور برده اند تا آنجا که میتوان گفت تاریخ الحکماء قفطی جز تطویلی ممل از جزئی از این کتاب نیست. و بزرگترین فائده این کتاب در زنده ماندن نام آن کتب است که طوارق حدثان و صروف ملوان و بالأخص نهب و هدم و خرق و حرق ملاعین مغول شیرازه های آن بگسسته و صحائف آنرا با غسلین دوزخ توحش از صفحه روزگار بشسته است.


کلمات دیگر: