قریه ای به همدان
جاورسان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جاورسان. [ وِ ] ( اِخ ) قریه ای است به ری. ( منتهی الارب ).
جاورسان. [ وَ ] ( اِخ ) قریه یا محله ای است به همدان. ( معجم البلدان ) ( مراصدالاطلاع ). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 شود.
جاورسان. [ وَ ] ( اِخ ) قریه یا محله ای است به همدان. ( معجم البلدان ) ( مراصدالاطلاع ). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 شود.
جاورسان . [ وَ ] (اِخ ) قریه یا محله ای است به همدان . (معجم البلدان ) (مراصدالاطلاع ). و رجوع به مرآت البلدان ج 4 شود.
جاورسان . [ وِ ] (اِخ ) قریه ای است به ری . (منتهی الارب ).
کلمات دیگر: