کلمه جو
صفحه اصلی

جاکن کردن

فرهنگ فارسی

کسی را از جائی به جائی بردن

لغت نامه دهخدا

جاکن کردن. [ ک َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کسی یا چیزی را از جائی به جائی بردن. به حرکت درآوردن چیزی را: باد و طوفان درختان را جاکن کرد.


کلمات دیگر: