کلمه جو
صفحه اصلی

جانور داری

فرهنگ فارسی

شغل جانوردار

لغت نامه دهخدا

جانورداری. [ ن َ / ن ِ /ن ْ وَ ] ( حامص مرکب ) عمل آنکه جانوران نگاهدارد. شغل جانوردار. نگاهداری جانوران : بوقت استخلاص ماوراءالنهر و خراسان به اسم پیشوری و جانورداری جماعتی را بحشر بدان حدود رانده. ( جهانگشای جوینی ).


کلمات دیگر: