( باده پیما ی ) ( اسم ) شرابخوار میخوار .
باده پیمای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
باده پیمای. [ دَ / دِ پ َ / پ ِ ] ( نف مرکب ) باده خوار. شرابخوار. ( آنندراج ) :
من از رنگ صلاح آن دم بخون دل بشستم دست
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد.
من از رنگ صلاح آن دم بخون دل بشستم دست
که چشم باده پیمایش صلا بر هوشیاران زد.
حافظ.
رجوع به باده پیما شود. || یک قسم ناخوشی. ( ناظم الاطباء ).کلمات دیگر: