آنچه جویده شده
جاویده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
جاویده. [ دَ / دِ ]( ن مف ) جویده. آنچه جویده شده. رجوع به جویدن شود.
- جاویده تکلم کردن ؛ دَنْدَنه کردن. من و من کردن. نامفهوم سخن گفتن.
- جاویده تکلم کردن ؛ دَنْدَنه کردن. من و من کردن. نامفهوم سخن گفتن.
کلمات دیگر: