کلمه جو
صفحه اصلی

گهر شکستن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - قطعه قطعه کردن گوهر با ضربات . ۲ - خنده کردن خندیدن . ۳ - از دست دادن دولت و جاه و مقام : چو بد گوهران را قوی کرد دست جهان بین که گوهر بر او چون شکست . ( نظامی )

لغت نامه دهخدا

گهر شکستن. [ گ ُ هََ ش ِ ک َ ت َ ] ( مص مرکب ) مخفف گوهر شکستن. رجوع به همین مصدر شود.


کلمات دیگر: