کلمه جو
صفحه اصلی

نذورات

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع نذور. جج .نذر.

لغت نامه دهخدا

نذورات. [ ن ُ ] ( از ع ، اِ ) در تداول ، آنچه از نقد وجنس که برای اماکن مشرفه فرستند. || طعام فاتحه روح بزرگان. || آنچه در راه خدا انفاق کنند و انفاق آن را بر خود واجب گردانند. ( ناظم الاطباء ). ج ِ نُذور. جج ِ نَذْر. رجوع به نَذر شود.


کلمات دیگر: