کلمه جو
صفحه اصلی

نذر داشتن

فرهنگ فارسی

با خود عهد کردن با خدا عهد کردن بگردن گرفتن .

لغت نامه دهخدا

نذر داشتن. [ ن َ ت َ ] ( مص مرکب ) با خود عهد کردن. با خدای عهد کردن. به گردن گرفتن : خواجه [ احمد حسن ] گفت : من پیر شده ام و از کار بمانده و نیز نذر دارم و سوگندان گران که هیچ شغل سلطان نکنم. ( تاریخ بیهقی ص 147 ). رجوع به نذربه معنی پیمان و عهد و آنچه بر خود واجب کنند شود.


کلمات دیگر: