کلمه جو
صفحه اصلی

دز گنبدان

فرهنگ فارسی

نام گرد کوه است که کوهی است در طبرستان

لغت نامه دهخدا

دزگنبدان. [ دِ گُم ْ ب َ ] ( اِخ ) نام گردکوه است که کوهی است در طبرستان. ( از نزهةالقلوب مستوفی ج 3 ص 161 ). رجوع به گردکوه در همین لغت نامه شود.

دانشنامه عمومی

دز گنبدان یا دژ گنبدان نام دژی در شاهنامه است که اسفندیار در آن زندانی شد. گشتاسپ پدر افراسیاب به تحریک گرزم، اسفندیار را متهم به چشم داشتن به تخت شاهی کرده و او را در این دژ زندانی کرده و خود از بلخ راهی سیستان می شود. ارجاسپ شاه توران از نبودن گشتاسپ در پایتخت و دربند بودن اسفندیار آگاهی یافته و به ایران حمله می کند. ارجاسب دو دختر گشتاسپ را به بند می کشد و پدر او لهراسپ را هم می کشد. گشتاسپ به بلخ بازگشته، اما در شکست ارجاسب ناتوان است. در پایان بنا به پیشنهاد جاماسپ، اسفندیار از بند آزاد می شود و او پس از آزاد شدن ارجاسب را پس می راند. چون هم طبری نام این دز را به گونهٔ «دز زنان» ترجمه کرده و هم ثعالبی آن را کمیذان ضبط کرده که گونهٔ تحریف شدهٔ کمنذان است، اینگونه پیشنهاد شده است که واژه «گنبدان» خود تحریف شدهٔ کَنْبَدان باشد.


کلمات دیگر: