کلمه جو
صفحه اصلی

ره نوردی

فارسی به انگلیسی

hike, journey, outing, perambulation, tramp, travel, walk, walkabout, walking, roadwork

فرهنگ فارسی

راه نوردی . عمل ره نورد .

لغت نامه دهخدا

ره نوردی. [ رَه ْ ن َ وَ ] ( حامص مرکب ) راه نوردی. عمل رهنورد.( یادداشت مؤلف ). رجوع به رهنورد و راهنوردی شود.


کلمات دیگر: