کلمه جو
صفحه اصلی

سرو که

فرهنگ فارسی

بد روشی و درنگی و سستی در رفتار از لاغری و یا ماندگی .

لغت نامه دهخدا

( سروکة ) سروکة. [ س َرْ وَ ک َ] ( ع مص ) بدروشی و درنگی و سستی در رفتار از لاغری ویا ماندگی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بد رفتن یا به درنگی رفتن از لاغری یا ماندگی. ( از اقرب الموارد ).


کلمات دیگر: