کلمه جو
صفحه اصلی

دژ گنبدان

فرهنگ فارسی

یا گرد کوه در ۹۵ هزار گزی سمنان و ۱۵ هزار گزی دامغان کنار جاده تهران به مشهد راهی است به طرف شمال که به علی آباد میرسد .

لغت نامه دهخدا

دژ گنبدان. [ دِ ژِ گُم ْ ب َ ] ( اِخ ) یا گردکوه ، در 95هزارگزی سمنان و 15هزارگزی دامغان ، کنار جاده تهران به مشهد، راهی است به طرف شمال که به علی آباد میرسد. دنباله این راه پس از آنکه دو فرسخ و نیم از دامغان دور شوند به گردکوه منتهی میشود و آن قلعه ای است قدیم. و رجوع به گردکوه شود.

دانشنامه عمومی

دژ گنبدان (دز گنبدان) نام ارگ یا دژی در شاهنامه است که اسفندیار در آن زندانی شد. در دوران مزبور دستگاه سیاسی و نظامی کشور بعد از کیخسرو به شهر بلخ در شمال شرقی ایران انتقال یافت. شاهنامه در بیتی پر مفهوم چنین عقیده دارد:
حسین، الهی قمشه ای (۱۳۸۶). شاهنامه فردوسی. ترجمهٔ ناهید فرشادمهر. تهران: نشر محمد. شابک ۹۶۴-۵۵۶۶-۳۵-۵.
گشتاسپ به تحریک گرزم، اسفندیار را متهم به چشم داشتن به تاج و تخت شاهی کرده و او را در دژ گنبدان زندانی کرد و خود از بلخ به سیستان گریخت. ارجاسپ شاه توران از خلاء قدرت در پایتخت و دربند شدن اسفندیار آگاهی یافته و به ایران لشکر کشید.
ارجاسپ بلخ پایتخت ایران را تسخیر لهراسپ پیر را کشته و دختران گشتاسپ را به اسامی به آفرید و همای به اسارت گرفته با خود می برد. گشتاسپ به بلخ بازگشته، اما در شکست ارجاسپ ناتوان می ماند. سرانجام بنا به پیشنهاد جاماسپ، اسفندیار از بند آزاد گشته در پیکاری ارجاسپ را پس می راند امّا خواهرانش را تورانیان به اسارت می برند.
گشتاسپ عقیده داشت پسرش اسفندیار هنوز آمادگی مناصب مهم را ندارد و اگر قدرت به او تفویض شود هوای نفس بر او غالب شده از قدرت سوء استفاده خواهد کرد به همین خاطر در سپردن مناصب مهم لشکری و کشوری به ایشان تعلل می کرد، امّا اسفندیار هم عقیده داشت پدرش به اغیار بیشتر علاقمند است تا به خاندان. سرانجام گشتاسپ روزی فرمان حبس با غل و زنجیر را برای اسفندیار صادر نمود:


کلمات دیگر: