اینیاتسیو سیلونه (به ایتالیایی: Ignazio Silone)، (زادهٔ ۱ مه ی ۱۹۰۰ – درگذشتهٔ ۲۲ اوت ۱۹۷۸) از نویسندگان معاصر ایتالیا است که در روستای «پِشینا» از بخش «اَبروتزو» به دنیا آمد.
فونتامارا (۱۹۳۱)
نان و شراب (۱۹۳۷)
مدرسهٔ دیکتاتورها یا مکتب دیکتاتورها (۱۹۳۸)
دانهٔ زیر برف (۱۹۴۰)
خروج اضطراری (۱۹۵۱)
یک مشت تمشک (۱۹۵۲)
ماجرای یک پیشوای شهید (یا همان ماجرای یک مسیحی فقیر ترجمهٔ محمد قاضی)
راز دل لوکا (ترجمه بهمن رییسی دهکردی) انتشارات آزادمهر - تهران - ایران ۱۳۸۹
روباه و گلهای کاملیا، ترجمه بهمن فرزانه
سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت، چنان که در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد. وی به علت فعالیتهای سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سویس بگریزد و شاهکارهای خود مانند «نان و شراب» و «فانتامارا» و «دانه زیر برف» و «یک مشت تمشک» و «رازلوک» و «روباه و گل های کاملیا» را در آن دیار به رشته تحریر کشید. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد.
در سال ۲۰۰۰ دو تاریخ نگار ایتالیایی به نام های داریو بیوکا و مائورو کانالی اسنادی را منتشر کردند که نشان می داد سیلونه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ با نام مستعار سیلوستره برای پلیس فاشیستی ایتالیا خبرچینی می کرده است. انتشار این اسناد جنجال فراوانی برانگیخت. مطابق این اسناد پیوستن سیلونه به حزب کمونیست به قصد نفوذ در این سازمان بود، و او در دستگیری بخشی از رهبران حزب کمونیست نقش مهمی ایفا کرد.
فونتامارا (۱۹۳۱)
نان و شراب (۱۹۳۷)
مدرسهٔ دیکتاتورها یا مکتب دیکتاتورها (۱۹۳۸)
دانهٔ زیر برف (۱۹۴۰)
خروج اضطراری (۱۹۵۱)
یک مشت تمشک (۱۹۵۲)
ماجرای یک پیشوای شهید (یا همان ماجرای یک مسیحی فقیر ترجمهٔ محمد قاضی)
راز دل لوکا (ترجمه بهمن رییسی دهکردی) انتشارات آزادمهر - تهران - ایران ۱۳۸۹
روباه و گلهای کاملیا، ترجمه بهمن فرزانه
سیلونه دوران کودکی را با فقر و تنگدستی گذراند و در زمین لرزه سال ۱۹۱۵ ایتالیا پدر و مادر و پنج برادر خود را از دست داد. در ۱۹۲۱ به حزب کمونیست ایتالیا پیوست و با دستگاه فاشیستی موسولینی به مبارزه پرداخت. در ۱۹۲۷ سفری به شوروی کرد و پس از بازگشت از آن سفر مانند همکاران دیگر خود آندره ژید و آرتور کوستلر و غیره راه مستقلی در پیش گرفت، چنان که در ۱۹۳۰ از حزب کمونیست استعفا داد. وی به علت فعالیتهای سیاسی ناگزیر شد در ۱۹۳۰ به سویس بگریزد و شاهکارهای خود مانند «نان و شراب» و «فانتامارا» و «دانه زیر برف» و «یک مشت تمشک» و «رازلوک» و «روباه و گل های کاملیا» را در آن دیار به رشته تحریر کشید. سیلونه در زمان جنگ جهانی دوم به وطن خود بازگشت و در نهضت زیرزمینی ضد فاشیسم علیه حکومت موسولینی مبارزه کرد.
در سال ۲۰۰۰ دو تاریخ نگار ایتالیایی به نام های داریو بیوکا و مائورو کانالی اسنادی را منتشر کردند که نشان می داد سیلونه از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۰ با نام مستعار سیلوستره برای پلیس فاشیستی ایتالیا خبرچینی می کرده است. انتشار این اسناد جنجال فراوانی برانگیخت. مطابق این اسناد پیوستن سیلونه به حزب کمونیست به قصد نفوذ در این سازمان بود، و او در دستگیری بخشی از رهبران حزب کمونیست نقش مهمی ایفا کرد.
wiki: اینیاتسیو سیلونه