(مصدر ) نامه نوشتن:[ وچاکر او ابومنصور المعمری بفرمان اونامه کردوکس فرستاد بشهرهای خراسان ...]
نامه کردن
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
بن افکندن نامه ؛ نوشتن آن. نامه کردن :
چو بشنید زیشان سپهبد سخن
یکی نامور نامه افکند بن.
فردوسی.
چو بشنید زیشان سپهبد سخن
یکی نامور نامه افکند بن.
فردوسی.
کلمات دیگر: