کلمه جو
صفحه اصلی

اکبر محسنی

دانشنامه عمومی

اکبر محسنی (زاده: سال ۱۲۹۱ خورشیدی در شهر تهران - متوفی ۶ مرداد ۱۳۷۴ خورشیدی)، آهنگساز و نوازنده صاحب نام عود (بربط)، تار و ویولن، و معلم موسیقی ایرانی بود.
تصنیف انتظار (او نیامد) با شروع: «به یاد وی تا سحر ماندم، او نیامد» به خوانندگی فرح و با شعر ایرج تیمورتاش (تصنیف زیبای «او نیامد» اثر اکبر محسنی، که اصل آن با صدای فرح می باشد، بعدها با اجرای خوانندگان دیگری چون: هوشمند عقیلی و علیرضا افتخاری نیز ضبط و ارائه شده است)
ترانه بازآ (بخت بیدار) با شروع: «بخت بیدار منی، حُسن گلزار منی…»، به خوانندگی غلامحسین بنان با شعراسماعیل نواب صفا
ترانه الهه ناز، با تنظیم :روح الله خالقی به خوانندگی غلامحسین بنان با شعرکریم فکور
ترانه الهه ناز-۲ (اجرایی دیگر)، به خوانندگی غلامحسین بنان با شعر کریم فکور
ترانه دگر چه می خواهی، به خوانندگی غلامحسین بنان با شعر ایرج تیموتاش
ترانه دل شکن، به خوانندگی غلامحسین بنان، با شعر بیژن ترقی (این ترانه با نام تصنیف یار بیگانه نواز، در آلبوم بداهه خوانی و بداهه نوازی با صدای ایرج بسطامی نیز اجرا شده است).
ترانه دخترک فال بین، به خوانندگی غلامحسین بنان با شعر کریم فکور
ترانه دختر رامشگر، به خوانندگی غلامحسین بنان
ترانه مرا بوسه ای ده، به خوانندگی اکبر گلپایگانی، با شعر ابوالقاسم حالت
ترانه شوق دیدار، به خوانندگی کوروس سرهنگ زاده، با شعر لعبت والا
ترانه چه شود، به خوانندگی کوروس سرهنگ زاده، با شعرمعینی کرمانشاهی
او هنر آموختهٔ شعبهٔ موزیک نظام و بهره برده از درس های علینقی وزیری محسوب می شد و سال ها زیر نظر روح الله خالقی به تدریس در انجمن موسیقی ملی و نوازندگی در ارکسترهای آن پرداخته بود. وی همچنین سابقه طولانی تدریس موسیقی و سرپرستی ارکسترها در رادیو ایران را داشت و در طی دوران فعالیت خود آثار بسیاری را از خود به جای گذاشت. او در عین حال از اولین نوازندگان عود در موسیقی ایران محسوب می شود و نواختن این ساز کهن ایرانی را طی اقامت در عراق، از اساتید برجستهٔ عرب فراگرفته بود. از آثار شاخص او ترانه بسیار معروف الهه ناز، با شعر کریم فکور و خوانندگی غلامحسین بنان می باشد که نزد توده های مردم، شهرت و محبوبیتی کم مانند کسب کرد.
سید اکبر حاج محسن تهرانی مشهور به اکبر محسنی در سال ۱۲۹۱ خورشیدی در شهر تهران دیده به جهان گشود. پدرش سیدحسین محسنی، از افسران هنگ توپخانه و مردی متدین و نمازخوان بود و نظر خوشی نسبت به موسیقی نداشت. با این وجود اکبر محسنی از کودکی شیفتهٔ موسیقی شد و این شیفتگی او به حدی بود که در طفولیت به تقلید از دستهٔ موزیک نظامی که در نزدیکی خانه شان مشق می کرد، سر قلیان شکسته ای را به دست می گرفت و آهنگ های مارش را با دهان می نواخت.
شوق و ذوقی که اکبر محسنی از کودکی در موسیقی داشت، باعث شد که پس از مرگ پدر، بوسیلهٔ شوهرخواهرش در مدرسهٔ موسیقی نظام که زیر نظر سالار معزز اداره می شد، ثبت نام کند و در این مدرسه، به فراگیری فنون موسیقی در خدمت اساتید بزرگ بپردازد.

نقل قول ها

اکبر محسنی، (زاده: سال ۱۲۹۱خورشیدی در شهر تهران و متوفی در ۶ مرداد ماه سال۱۳۷۴ خورشیدی)، آهنگساز و نوازنده.
• اکبر محسنی در پاسخ این سوال که: «چطور آهنگهای خود را خلق می کنید و کدام را بیشتر دوست دارید؟» می گوید:• «... هر روز پس از نماز صبح شروع به کار می کنم و تا ساعت ۱۱ شب می نویسم و آهنگهایم را می سازم و با خواننده تمرین می کنم و ارکستر را آماده می سازم تا برنامه اجرا شود.• من متجاوز از ۴۰۰ آهنگ ساخته ام. خیلی ها می گویند چطور ممکن است که به این سرعت آهنگ ساخت؟!... این ایمان من به خدای یگانه است که مرا دلگرم می کند که کار کنم و به وجود بیاورم.• من غرقهٔ خدا هستم، شما با کسی طرف هستید که ۴۵ سال است زندگیش را روی هنر گذاشته و ایمان و اعتقاداتش را فراموش نکرده است...• آهنگهای آدم، مثل بچه های آدم هستند، منتها بعضی خلف هستند و برخی ناخلف. در میان متجاوز از ۴۰۰ آهنگی که ساخته ام، نمی توانم اثر و حالی که دو آهنگ «الهه ناز» و «انتظار» روی من دارند، فراموش کنم. ترانهٔ انتظار را، «فرح» خوانده است: «به یاد وی تا سحر ماندم، او نیامد».... "ساقیاً هم که حالت اپرا دارد، از ساخته های من است که در جشن هنر اجرا شد.....»• «سعی من این است که اصالت موسیقی را حفظ کنم، چهار سال در عراق بودم، نواختن عود را با تکنیک های صحیح یاد گرفتم، ولی با این وجود، هیچیک از آهنگهای من، رنگ و فرم عربی ندارد. دریغا که حالا همه از آهنگهای عربی، هندی، افغانی و... اقتباس می کنند و سازهای ملی و اصیل خودمان را کنار گذاشته اند....»• وی در همین مصاحبه که با مهشید فرحبخش، در شمارهٔ ۶۹ مجله تماشا (مورخه ۵ بهمن ماه ۱۳۵۱) انجام شده است، در باب خانواده اش و هنر می گوید:• «... سه پسر و یک دختر دارم، امّا به هیچکدام موسیقی و ساز زدن را یاد ندادم، چون هنرمند باید قدر هنر و سازش را بداند. حرمت هنر باید حفظ شود. من معتقدم پول هنرمند را قطع کنند، ولی هنرش را مانع نشوند.• چقدر افتخارآمیز است که بتوانم نتیجهٔ فعالیتهای خود را به صورت جزوه هایی از تکنیکهای عود و نواختن آن، در اختیار علاقمندان بگذارم....»• در بخش های دیگر مصاحبه اکبر محسنی از ساز عود (بربط) این گونه حرف می زند:• «... عود شاهزادهٔ سازهاست، ۱۲ سیم دارد که البته ۱۱ سیم می بندند. در عربستان یک سیم نازک در اول می بندند که به عقیده من و مصری ها غلط است، چون برای هارمونی در هیچ سازی صدای بم با صدای زیر مخلوط نمی شود. بم یک طرف است و زیر یک طرف دیگر، ولی همدیگر را کامل می کنند.• در آنجا من این ایراد را گرفتم، جواب دادند: «آمدی یاد بگیری ، ما صد سال است که داریم عود را به همین صورت می زنیم، هیچ اشکالی هم پیش نیامده است!...».....»• «... در عراق که بودم، روزی استاد جمیل بشیر، زد روی عود که می زدم و گفت: «این پادشاه سازهای ایرانی و مادر موسیقی ایرانی و اصلا مادر موسیقی شرقی است.»....• «عود، ساز مشکلی است و گذشته از صدای خوش، فرمی قشنگ دارد.... کاسهٔ عود از چوب است و همین همه را به شگفتی می اندازد که چطور چوب این صدای لطیف را می دهد؟....»• اکبرمحسنی در سالهای پیش از انقلاب در گفتگویی با یکی از مجلات، درباره عزیمتش به عراق گفته بود:• «مدتی است که محیط هنری ما آلودگی محسوسی پیدا کرده و اعتیادات زیان آور در میان هنرمندان ما رواج یافته و علاوه بر این، دوغ و دوشاب یکی شده است و فرق بین هنرمند و بی هنر یکی شده است. بدین سبب من که هیچگونه اعتیادی ندارم و حتی لب به سیگار و مشروب نمی زنم و مرتب نماز می خوانم و عمری را در راه هنر گذرانده ام، از این محیط خسته و دلسرد شده ام و سه سال به عراق رفتم و درآنجا فعالیتهای هنری خود را دنبال کردم تصادفاً همزمان با این جریان از طرف وزارت فرهنگ و اداره کل هنرهای زیبای کشور به من پیشنهاد شد که به عنوان هنرآموز سرود و موسیقی در مدارس ایرانیان در بغداد و کاظمین به تدریس بپردازم و در نتیجه هنگام عزیمت به عراق، چنین ماموریتی هم داشتم. در عراق برای دانش آموزان ایرانی سرودهای مهیجی که شعارهای وطنی را ترویج می کند ساختم که بعضی برای رادیو ضبط شده اند. در ضمن همانطور که می دانید عود یک ساز اصیل ایرانی است که قبل از اسلام در ایران رواج فراوان داشته است. اما از هزار سال پیش به این طرف چون استادی برای تعلیم این ساز نبوده است، رواج خود را در ایران از دست داده و به دست اعراب افتاده است. نواختن این ساز متدی خاص دارد و برای آگاهی و تسلط در آن باید چندسالی وقت صرف کرد. ضمن اقامت در عراق من تصمیم گرفتم که متد نواختن این ساز را بیاموزم و زیر نظر سلیمان شکور و حکمت فاضل عراقی و وکیلی که ایرانی و مقیم عراق بود، شیوه های عودنوازی را آموختم.»• همچنان در مصاحبه ای دیگر در سالهای قبل از انقلاب اکبر محسنی می گوید:• «... کسانی به اسم موسیقی جاز هرچه از دستشان بر می آید به خورد مردم می دهند البته بجز چند جوان با استعداد شاعر و آهنگساز، بقیه مثل مشق بچه مدرسه ای ها رج می زنند. از همین روست که آهنگها و ترانه ها همه یکنواخت شده اند و این تشابه تا آنجاست که صدای خواننده ها هم مثل هم شده و تشخیص آنها از هم مشکل است!...»• چهره های موسیقی ایران، گردآوری و نگارش: شاپور بهروزی، انتشارات کتاب سرا، چاپ دوم، ۱۳۷۲، صفحات :۲۴۵ تا ۲۴۹• زندگینامه بزرگان موسیقی ایرانی• اکبر محسنی در وبسایت ایران اُلد


کلمات دیگر: