کلمه جو
صفحه اصلی

ادموند اسپنسر

فارسی به انگلیسی

spenser

Spenser


دانشنامه عمومی

ادموند اسپنسر (به انگلیسی: Edmund Spenser) (۱۵۵۲ میلادی لندن – ۱۳ ژانویهٔ ۱۵۹۹ لندن) شاعر انگلیسی زبان قرن شانزدهم در دورهٔ الیزابت اول بود که بیشتر برای اثر منظوم بزرگش ملکه پریان (به انگلیسی: The Faerie Qveene) که در ایرلند سروده است معروف است.
ملکهٔ پریان (به انگلیسی: The Faerie Qveene) شامل ۶ کتاب و ۱ بخش پایانی.
گاهشمار چوپان (به انگلیسی: The Shepheardes Calender)
شکایت ها (به انگلیسی: Complaints) شامل چند منظومه:
مخروبه های زمان (به انگلیسی: The Ruines of Time)
اشک های موسی (به انگلیسی: The Teares of the Muses)
حشره ویرژیل (به انگلیسی: Virgils Gnat)
قصهٔ ننه هوبرد (به انگلیسی: Mother Hubberds Tale)
مخروبه های روم (به انگلیسی: The Ruines of Rome)
سرنوشت پروانه (به انگلیسی: The Fate of the Butterflie)
مناظری از بیهودگی جهان (به انگلیسی: Visions of the Worlds Vanitie)
وحی بلای (به انگلیسی: The Visions of Bellay)
وحی پترارک (به انگلیسی: The Visions of Petrarch)
اسپنسر در حدود سال ۱۵۵۲ میلادی در لندن متولد شد. خانوادهٔ او جزو اشراف انگلستان نبودند ولی زندگی متوسطی داشتند. او پس از اتمام تحصیلاتش در جنگ انگلستان وایرلند شرکت کرد. در انگلستان تحت خدمت کنت لستر به ترجمهٔ آثار فرانچسکو پترارک پرداخت. سپس در سال ۱۵۷۹ دیوان شعری با نام گاهشمار چوپان (به انگلیسی: The Shepheardes Calender) منتشر کرد. در سال ۱۵۷۰ به ایرلند رفت و در آنجا شروع به سرودن منظومهٔ ملکهٔ پریان کرد که تا آخر عمر ادامه داشت. با موفقیت اشعارش به دربار انگلستان راه یافت ولی دوباره به ایرلند بازگشت. با حملهٔ شماری از مردم ایلند به زمین های اسپنسر —که در زمان سرکوب شورش های ایرلند به او رسیده بود— به لندن بازگشت و در سال ۱۵۹۹ در همان جا درگذشت.
One day I wrote her name upon the strand,But came the waves and washed it away.Again I wrote it with a second hand,But came the tide, and made my pains his prey.Vain man, said she, that dost in vain assay.A mortal thing so to immortalize!For I myself shall like to this decay;And eek my name be wiped out likewise.Not so (quoth I), let baser things devise,To die in dust, but you shall live by fame.My verse your virtues rare shall eternize,And in the heavens write your glorious name.Where, whenas death shall all the world subdue,Our love shall live, and later life renew
نام او را بر سنگریزه ها نوشتم،اما موج فرا آمد و نقش را شست.دگر بار نامش را نقش کردم،این بار مد، حاصل رنجم را شکار خود کرد.معشوقه ام آواز داد که تلاشی عبث است،جاودان ساختن نقشی بی ثبات،که من نیز اینچنین فناپذیر باشم و نامم این سان زوال گیرد.گفتم چنین نیست، بگذار که متاع کم ارزش خاک شود،اما تو به آوازهٔ نامت جاودان باشیو شعر من نیز خصال نادر تو را جاودان سازدو نام پر فخر تو را بر افلاک نویسد.آنگاه که اجل بر جهان چیره شود،عشق ما جاودان ماند و زندگانی از سر گیرد.


کلمات دیگر: