کلمه جو
صفحه اصلی

اوزوم

فارسی به انگلیسی

grape

فرهنگ فارسی

انگور

لغت نامه دهخدا

اوزوم. [ اُ زُم ْ ] ( ترکی ، اِ ) انگور. ( غیاث اللغات ) :
وان یکی کز ترک بد گفت ای گزم
من نمی خواهم عنب خواهم اوزوم.
مولوی.
رجوع به اوزم شود.

دانشنامه عمومی

بلند کنم ، بردارم پاره کنم شنا کنم


پیشنهاد کاربران

اؤزوم:خودم
اوزوم:صورتم
اوزوم:دست بردار ( ال اوزوم، اومودومو اوزوم )
اوزوم:شناکردن ( اوز مه ک، شناکردن )
اوزوم :جداکردن

کلمه اوزوم چند ماهی داره زبان ترکی قدمت ۷۰۰۰ ساله داره الکی نیست که


اوزوم = پاره کردن
اوزوم = شنا کردن
اوزوم = صورتم
اوزوم = انگور
اوزوم =خودم



پاره کنم


کلمات دیگر: