کلمه جو
صفحه اصلی

اسکورت

فارسی به انگلیسی

convoy, escort, outrider

فارسی به عربی

مرافق , وصیفة

مترادف و متضاد

escort (اسم)
مشایعت، همراه، ملتزمین، اسکورت، بدرقه، پاس

chaperon (اسم)
همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، نگهبان یا ملازم خانم های جوان

chaperone (اسم)
همراه دختران جوان رفتن، اسکورت، نگهبان یا ملازم خانم های جوان

فرهنگ فارسی

( اسم ) دستهای از سربازان مسلح که در التزام رکاب شاه رئیس جمهور و غیره باشد

فرهنگ معین

(اِ کُ ) [ فر. ] (اِ. ) ۱ - مشایعت ، همراهی . ۲ - عده ای سرباز مسلح که برای محافظت یا احترام ، همراه شخصیت مهمی حرکت می کنند، همروان (فره ).

فرهنگ عمید

۱. مشایعت، همراهی.
۲. (اسم ) هیئت مشایعت کنندگان.
۳. (اسم ) گروهی که برای محافظت یا احترام همراه شخص مهمی حرکت می کنند.

دانشنامه عمومی

به محافظت و نگهبانی کردن از سلامت (چیزی یا کسی) که در رده های حساس و مهم از لحاظ طبقه بندی قرار میگیرد را اسکورت کردن میگویند


پیشنهاد کاربران

همروان

اسکورت




کلمات دیگر: