صفحه اصلی
معمولا
مترادف معمولا
: طبق معمول، حسب معمول
برابر پارسی
: بیشتر، هماره
بستن
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی ساره
پیشنهاد کاربران
فارسی به انگلیسی
usually, ordinarily
commonly
,
generally
,
mostly
,
normally
,
ordinarily
,
popularly
,
typically
فارسی به عربی
عادة , عموما
مترادف و متضاد
طبقمعمول، حسبمعمول
generally
(قید)
عموما، معمولا، بطور کلی
usually
(قید)
معمولا
فرهنگ فارسی
بر حسب معمول بر حسب تداول
فرهنگ معین
( معمولاً )
(مَ لَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) به طور معمول ، طبق معمول .
لغت نامه دهخدا
( معمولاً )
معمولاً. [ م َ لَن ْ ] ( ع ق ) برحسب معمول. عادةً. بنا به عادت. برحسب تداول.
فرهنگ فارسی ساره
بیشتر، هماره
پیشنهاد کاربران
فارسی: بیش تر ، بیشتر - عربی: به طور معمول، معمولاً
معمولا= همواره
معمولا= بیشتر زمان ها
هم خانواده :معمول .
طبق روال
اکثر مواقع
گاهی
گاهی اوقات
گاهی اوقات ، بیشتر اوقات ، بعضی مواقع
بعضی وقت ها
معمولاً:گاهی
معمولا:گاهی وقت ها
اغلب
Usually
معمولاً
بیش تر باره ها
برابر �هماره�، یاد شده در بالا، برای این واژه ی از ریشه عربی درست نیست
بیش تر اوقات
به ترتیب معمول / سابق
for the most part
معقولات
طبق معمول
بیشتر وقت ها
کلمات دیگر: