کلمه جو
صفحه اصلی

بن مایه

فارسی به انگلیسی

theme, subject

دانشنامه عمومی

بُن مایه یا مایگان در داستان کوتاه به هر عنصر وحدت دهنده ای اطلاق می شود که اجزاء یا عناصر داستان را به نحوی به هم پیوند می دهد و درونمایه («تم» یا «مضمون») داستان را تقویت می کند. به عبارت دقیق تر، بن مایه یک چیز، تصویر یا عبارت مستقل است که در روایت تکرار می شود. در مقابل، مضمون مفهوم عام تر یا انتزاعی تری است که نمودش بن مایه است. مثلاً سکه می تواند بن مایه و طمع مضمون یک روایت باشد.
پاینده، حسین. داستان کوتاه در ایران جلد دوم. تهران: انتشارات نیلوفر، ۱۳۸۹.

فرهنگستان زبان و ادب

{motif} [زیست شناسی-پروتگان شناسی] بخش کوچکی از یک پروتئین که هم ساخت بخش هایی از دیگر پروتئین هایی است که کارکردی مشابه دارند
{tonic} [موسیقی] نُت و صدایی که محور یک قطعۀ موسیقی تُنال/ مایه ای یا مقامی است

پیشنهاد کاربران

منبع - منابع زیستی
بـُن مایه - بـُنمایه
داشته ها خواه زیر زمینی باشد یا غیر آن
ressource

زیربنا - اساس - پایه

گوهره

ریشه عمیق


کلمات دیگر: