کلمه جو
صفحه اصلی

دندن

فرهنگ فارسی

سخن به آواز خفی که مفهوم نشود .

لغت نامه دهخدا

دندن . [ دَ دَ ] (ع اِ) سخن به آواز خفی که مفهوم نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به دندنة شود.


دندن. [ دِ دِ ] ( ع اِ ) علف سیاه خشک شده یا درخت سیاه خشک. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گیاه دیرینه. ( مهذب الاسماء ). || بیخ صلیان. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

دندن. [ دَ دَ ] ( ع اِ ) سخن به آواز خفی که مفهوم نشود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به دندنة شود.

دندن . [ دِ دِ ] (ع اِ) علف سیاه خشک شده یا درخت سیاه خشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). گیاه دیرینه . (مهذب الاسماء). || بیخ صلیان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).


دانشنامه عمومی

دندن (انگلیسی: Denden؛ زادهٔ ۲۳ ژانویهٔ ۱۹۵۰) یک هنرپیشه اهل ژاپن است.
از فیلم ها یا برنامه های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته است می توان به اورکا، مثل یک عاشق، اوزوماکی اشاره کرد.

گویش مازنی

/dandon/ دندان
/don don/ دانه دانه

دندان


پیشنهاد کاربران

در گویش تاتی دِندِن به دندان میگویند.


کلمات دیگر: