تنصیف
فارسی به انگلیسی
bisection, divding in halves
عربی به فارسی
دو بخشي , دونيمي
فرهنگ فارسی
نصف کردن، دونیم کردن چیزی، به نیمه چیزی رسیدن
( مصدر ) نصف کردن دو نیمه کردن . جمع : تنصیفات .
( مصدر ) نصف کردن دو نیمه کردن . جمع : تنصیفات .
فرهنگ معین
(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) دو نیمه شدن .
لغت نامه دهخدا
تنصیف. [ ت َ ] ( ع مص ) به دو نیم کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). دونیم کردن چیزی را و از هم نصف نصف کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). نزد محاسبان عبارت است از بیرون ساختن نیمی از عدد را... ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). مناصفه و دونیمه کردن چیزی. ( ناظم الاطباء ). || سرپوش ( سرپوشه یا سرپوشنه ) بر سر افکندن. ( زوزنی ) ( از تاج المصادر بیهقی ). خمار پوشانیدن دختر را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || دوموی گردیدن سر یا ریش. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نیمی از موی سر یا ریش سپید شدن و نیمی دیگر سیاه ماندن. ( از اقرب الموارد ). || سرخ شدن بعض غوره خرما و سبز ماندن بعض دیگر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
فرهنگ عمید
۱. (ریاضی ) نصف کردن، دونیم کردن چیزی.
۲. به نیمۀ چیزی رسیدن.
۲. به نیمۀ چیزی رسیدن.
پیشنهاد کاربران
تنصیف : [اصطلاح علم جَفر] عبارت است از نصف کردن عدد کبیر حروف و سپس به حرف آوردن .
پاره کردن چیزی یا کسی و ب دو نیم تبدیل کردن آن، ، جر دادن
کلمات دیگر: